مشکلم نداشتن اعتماد به نفس است

نداشتن اعتماد به نفس
t مشکلم نداشتن اعتماد به نفس است

پرسش

من دانشجوی ترم ۳ در رشته تربیت بدنی هستم و مشکلم به قول خانواده نداشتن اعتماد به نفس است و از نظر خودم خجالتی بودنم هست.

ما اصولا بیشتر واحد هامون عملی هس ولی تئوریم داریم و کلاسا همه پسرونس ولی بخوام درس عمومی بگیرم ممکنه دخترم باشه. از الان برای فردا که حذف و اضافس و میخوام زبان عمومی بگیرم عزا گرفتم چون کلاس مختلطه البته من تو کلاس غیر مختلطم هیچ حرفی نمیزنم و با چندتا بچه ها دوستی دانشگاهی دارم فقط و هیچ دوستی بیرون دانشگاه ندارم.

دو تا از بچه ها پیشنهاد دوستی بهم دادن بیرون رفتن و اینا چون اعتماد به نفس نداشتم باهاشون نرفتم. اونام سنگین شدن فکر میکنن که ازشون بدم میاد. کمکم کنید لطفا.

من یه پسر معمولیم با ظاهر معمولی. بعد فکر میکنم زشتم تو فضاهای مجازی که دعوام میشه به قیافم گیر میدن ولی از نظر دوست دانشگاهیم قیافم خوبه. میگه خاک به سرت با این قیافه دوست دختر نداری. راستش میترسم برم سراغ کسی. لطفا کمکم کنید با یه جواب منطقی مشکل منو حل کنید ممنون میشم.

پاسخ خانم دکتر سلیقه‌دار، مشاور و روانشناس سایت

دوست خوبم

اعتماد به نفس به سادگی قابل از دست دادن و به دست آوردن نیست و به تکنیک و زمان نیاز دارد که اینها هم وابسته به شناختن شرایط و دلایلی است که تو به آن دچار هستی اما در نگاه کلی باید گفت که داشتن تجربه حضور و بیان خود در جمع بهترین راه حل برای حل این مساله است.

پیش از آن باید اشاره کنم که تو باید از همین امروز به فکر رفع این مساله باشی و اگر توانستی حضورا به یک مشاور مراجعه کن چون این مساله می تواند مشکلاتی را برایت ایجاد کند که رفع آنها به مراتب سخت تر خواهد بود.

اما از جمله بیان و حضور در جمع این است که خودت را مجبور به انجام این کار کنی. هر چند از آن وحشت داری و سخت است اما این کار را انجام دهی. ما برای کودکان دوره ابتدایی به ویژه سالهای اول چنین اجباری را توصیه نمیکنیم زیرا آن ها چگونگی مهارت بیان خود را ممکن است نداشته باشند و به همین دلیل اجبارشان خطراتی هم به همراه دارد. حالا این اوضاع را با خودت که دانشجو هستی مقایسه کن. بدیهی است که تو باید بتوانی با قاطعیت با خودت مواجه شوی. باید خودت را  مجبور کنی که دستت را در کلاس بالا ببری و سوال بپرسی. در جمع بیشتر از سه نفر لطیفه ای بگویی و به راحتی بخندی و یا در مورد اخلاق و رفتار دوستت نظر بدهی و…

همه این کارها به تو کمک می کند تا به مرور حضور در جمع برایت ساده باشد. از طرف دیگر چون رو در رو شدن با افراد نا هم جنس برایت سخت تر است لازم است از موقعیت هایی مثل کلاس مختلط استقبال کنی هر چند که در واقعیت برایت کابوس است. چون این کلاس به طور طبیعی به تو موقعیتی می دهد تا بتوانی تمرین های بالا را انجام دهی و حالا می توانی هر روز رفتارت را رصد کنی و هر بار که توانستی بر حس بد قبلی غلبه کنی و حرفی زدی خودت را تشویق کنی.

در پایان یادت باشد کم بودن اعتماد به نفس به تو یادآور می شود که چه زشتی های احتمالی داری که البته همه آدم ها دارای زیبایی ها و زشتی های خاص خود هستند و در واقع همه این زشتی و زیبایی ها سلیقه ای و نسبی است.

خوب برای کم شدن این احساس و یا منصفانه تر شدن آن که بتوانی هم زمان به زیبایی های خودت هم توجه کنی لازم است هر شب قبل از خواب به خودت فکر کنی و به یک رفتار، اخلاق، احساس، ویژگی و … خوب خودت اشاره کنی. این ها می تواند ظاهری و فیزیکی و یا معنوی و اخلاقی باشد اما مهم است هر شب به یاد بیاوری که کدام ویژگی خوب را داری.

موفق باشی

کاربران عزیز

شما می توانید سؤال خود را از طریق راه های زیر ارسال نمایید:

۱- ارسال پرسش از طریق دیدگاه (کادر پایین صفحه)

۲- ارسال پرسش به آدرس ایمیل info@nojavanha.com

۳- ارسال پرسش به آیدی تلگرام @site_nojavanha

t مشکلم نداشتن اعتماد به نفس است
امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
ما تو خانوادمون کلی مشکل داریم. همه در خونه ما پا تلویزیون،‌ تبلت و گوشی هستن. چیکار کنم؟؟؟؟

‫2 نظر ارسال شده در “مشکلم نداشتن اعتماد به نفس است

  1. رضا2 :

    سلام ، پسری ۱۴ ساله هستم
    خب این اعتماد به نفس هم مربوط هستش که اینجا میگم :
    ببینید من متاسفانه به شدت تحت تاثیر دوران بلوغ قرار گرفتم و خیلی مشکلات پیدا کردم مثلا یکیش همین پریروز بود که با پدرم دعوام شد در حد کتک کاری ،
    اول اون همش اصرار کرد که من درس ریاضی بخونم ، اما من درس ریاضی رو خونده *بودم*
    همین امر موجب اختلاف دو طرفه شد.
    مشکلات دوران بلوغ که من پیدا کردم : از کوره در رفتن ، کمی پرخاشگری ، کمی اعصابم بهم میریزه و از بس افکار بدی به ذهنم میاد سرم درد میگیره ، حال ندارم (خوابم میاد) ، نا سازگاری با والدین ، لجبازی ، افکار خودکشی(روانم به هم میریزه اینم جزوشه ) ، و همیشه احساس افسردگی میکنم
    بعضی اوقات فکر های چرت و پرت به سرم میخوره که خودمم میفهمم اما نمیدونم چجوری مثلا وقتی چرت میگم خودمم میفهمم
    من این رو به یک برنامه نویسی تشبیه میکنم میدونم خیلی فرق میکنه از همه نظر ، اما راحت ترم ، فکری که من دارم مثل دی باگ (debug ) یا همون اشکال زدایی میمونه اما مشکل اصلا نرم افزاری نیست و سخت افزار در حال ارتقاعه و سیستم نباید اشکال زدایی بشه.
    ایا مشکلات من برای دوران بلوغ است یا خارج از بلوغ ؟ اگر خارج باید چه کار کنم؟

    • جمال رادفر (دبیر هیئت تحریریه سایت ) :

      پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :دوست خوبم اتفاقات و تغییراتی که برایت رخ داده به احتمال بسیار زیاد به همان دوره نوجوانی تو مربوط است و می تواند یک مشکل گذرا باشد اما اگر راه مواجهه با آن ها را به درستی طی نکنی در این صورت تبدیل به یک مشکل درونی می شود. به همین دلیل توصیه این است که در مورد همه رفتارهایت که به خوبی آن ها را شناسایی کرده ای مت.جه باش که اینها مربوط به تو نیست و رفتارهای خودت نیستند میهمان هایی هستند که دیر یا زود باید از تو دور شوند. راه در شدن آن ها از تو این است که در این باره با اطرافیانت صحبت کنی. وقتی خشمگین می شوی از آن ها و از خودت بخواهی که رفتار خاصی ناشن ندهی تا کمی آرام تر شوی و یا وقتی تازه می خواهی عصبانی شوی و می دانی چیزی در حال وقوع است که تو را عصبانی می کند به مخاطب بگویی که احساس عصی شدن داری . یا زمانی که ذهنت پر از فکرهای ناخوب است حتما با فردی شروع به صحبت کن یا خودت را مسغول انجام کارهای دیگر کن تا ذهنت از فکرهای ناخوب بیرون بیاید. زمان غمگینی انجام کارهای مفرح مثل ورزش و صحبت با اطرافیان به جر موضوع غمگین کننده و شنیدن موسیقی شاد و نیز عبادت کردن، کتاب خواندن و مواردی از این دست را انتخاب کن و انجام بده. هر کدام از این کارها به شدت در بهتر شدن احوالت و سپری کردن احساسات مربوط به این روزها تاثیر گذار است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *