عقده حقارت!

t عقده حقارت!

عقده حقارتیکی از آثار سوء تربیت، پدید آمدن عقده حقارت است. کسانی که به این حالت روانی گرفتارند و در خویشتن احساس یک نوع پستی می کنند، همواره پریشان خاطر و مضطربند.

برای «عقده» تعریف هایی ذکر شده است که برخی از آن ها عبارت است:

عقده، یعنی گره.

عقده، یعنی ناراحتی های روانی و فکری و رنج های حاصل از امیال سر کوفته.

عقده حقارت، یعنی ناراحتی های روحی و رنج هایی که بر اثر لطمه خوردن های متوالی به شخصیت افراد، و مورد حقارت و استهزاء واقع شدن آن ها عارض می گردد.

از تعریف هایی که گذشت می توان عامل عقده حقارت را در سرکوفتگی امیال و ناتوانی در برآوردن و ارضاء آن ها جستجو کرد. جوانی که امیالش به طور مشروع و صحیح تأمین نشده، خود را شکست خورده می بیند به طوری که آثار آن در رفتار و گفتارش ظاهر می شود.

بسیاری از خودخواهی ها، تکبرها، انتقام گرفتن ها، پرخاشگری ها، گوشه نشینی و یا خودنمایی های زنانه و مردانه، اهانت ها، عقب نشینی ها، افت تحصیلی و کینه توزی ها، کم رویی ها از احساس حقارت سرچشمه می گیرند.

امام صادق(ع) می فرماید:

ما مِنْ رَجُلٍ تَکَبَّرَ او تَجَبَّرَ اِلا لِذِلَّهٍ وَجَدَها فی نفسه

هیچ انسانی به تکبر و جباریت آلوده نمی گردد مگر به سبب ذلت و حقارتی است که در ضمیر خود احساس می کند.

عقده حقارت شامل تمام مشخصاتی می شود که مظهر عدم اعتماد به نفس، حس شکسته نفسی، عدم شایستگی و فقدان اراده هستند.

در این جا طرح این سؤال جا دارد که چرا عده ای این گونه می شوند؟ عامل ایجاد عقده حقارت چیست؟ و برای درمان آن چه باید کرد؟

از آن جا که جوانان زمینه هر گونه تربیت و شکل پذیری را دارند، رفتار اخلاقی، فرهنگی و اقتصادی پدر و مادر در آن ها اثر گذارده و موجب صلاح یا انحراف آن ها می شود. پدران خودخواه که آرامش و سکوت خانه را به خاطر خود می دهند و به هیچ یک از اعضای خانواده اجازه انتقاد و اظهارنظر نمی دهند و نیازهای اولیه مادی آن ها را به طور متفاوت و معتدل تأمین نمی کنند، موجب احساس حقارت جوانان خویش می شوند.

برای پیش گیری از عقده ها باید از سرکوفتگی امیال جلوگیری کرد، نباید جوانان را مسخره و تحقیر و اهانت نمود، از سلب آزادی ها و سلب حقوق طبیعی فردی و اجتماعی آن ها باید پرهیز نمود و باید گذاشت جوانان به ارضاء به جا و به موقع و صحیح امیال فردی و اجتماعی مناسب حال و موقعیت خود بپردازند. آن ها را باید از آسیب ها و خطرات به دور داشت اما نه به این معنا که به محاصره و بندشان کشید بلکه راهنمایی و ارشادشان نمود. آن ها را به اندک کاری که خلاف میل ما انجام می دهند و یا به اندک اشتباهی که می کنند به باد سرزنش و حمله نگیریم بلکه با آرامش و عاطفه و با دلیل و منطق آن ها را متوجه خطایشان کنیم تا خودشان با علاقه، رفتارشان را اصلاح کنند.

شما ممکن است هر روحیه ای را که در فرزندتان می پسندید، از خود بدانید و هرچه را که نپسندیدید از محیط و دوستان و یا دست تقدیر و خواست خدا، غافل از این که فرزند شما نخستین نگاه را به شما می اندازد، و بررسی و ارزیابی های او از شما شروع می شود و به اعمال و اخلاق و روان شما چشم می دوزد. و تمام حرکات و رفتار شما او را تحت تأثیر قرار می دهند.

یکی دیگر از عوامل احساس حقارت نام گذاری هایی است که در جوانانی موجب سرخوردگی خواهد بود. دختر و پسری که نامش برای خودش نامفهوم باشد و مورد تمسخر دیگران قرار گیرد به تدریج از آن نام متنفر شده، علاوه بر گوشه گیری از جامعه، مرتکب گناهانی هم چون دروغ و بدبینی به دیگران می شود.

راه درمان عقده حقارت

عقده حقارت یک درد بی علاج نیست. عده ای توانسته اند بر این بیماری که از ضعف و نقص بدنی آن ها و یا دیگر کمبودهای اجتماعی ناشی می شود، غلبه کنند و خود را به پیروزی و سعادت برسانند. پاره ای از عقده های حقارت از کودکی سرچشمه می گیرد و بعضی دیگر در بزرگ سالی بر اثر شکست ها، ناکامی ها، تحقیرها و حوادث گوناگون به وجود می آیند.

یکی از راه های درمان عقده حقارت، محاسبه نفس و تجزیه و تحلیل حالات روحی بیمار و شناختن علل واقعی آن است. از این رو همیشه باید علت احساس حقارت را بررسی کرد، آیا شخص از معلولیت جسمی رنج می برد و یا عقب ماندگی اجتماعی؟ آیا از سوء تربیت دوران کودکی خود سرخورده است؟ و یا این که از تحقیرها و بی توجهی های آن دوران نگران است؟ او می تواند درباره هریک از این ریشه ها به گونه ای بیندیشد و تمام سؤالاتی که پیرامون آن ها برایش مطرح است، روی کاغذ آورده و برای یک یک آن ها پاسخی پیدا کرده، و یا از دیگران کمک بگیرد مثلاً با خود بگوید:

1ـ آیا از اجتماع و اطرافیان انتظار دارم که با من مثل پدر و مادرم رفتار کنند؟ اگر چنین انتظاری دارم، اشتباه است.

2ـ من که در خانه عزیز دردانه پدر و مادرم بودم و به تمام خواسته هایم پاسخ مثبت می دادند، آیا دیگران هم باید مرا عزیز و مافوق خود بدانند؟ این کار را هم کسی نخواهد کرد.

3ـ آیا برای جبران نفس بدنی خویش، استعدادهای دیگرم را پرورش داده ام؟ تا خود را در زمینه های دیگر نشان دهم؟

4ـ حال که مردم مرا احترام نمی کنند، آیا باید نومید شوم؟ و خود را شکست خورده بدانم؟

5ـ آیا زندگی روحی من آمیخته با ترس و هیجان است؟ پس باید آن را برطرف کنم.

6ـ اگر پدر و مادرم از روی نادانی و جهالت در مورد من سخت گیری کردند و موجب سرخوردگی ام شدند، آیا باید تا آخر عمر بسوزم؟ چرا خودم قدمی برندارم و آن سرخوردگی ها و کمبودها را جبران نکنم؟

علی(ع) می فرماید:

لازم است انسان عاقل به حساب خود رسیدگی کند و تمام عیوب خویش را در امور دینی خود، در نظرها و آراء خود، در خلقیات، آداب و طرز معاشرت خود، شمارش کرده و آن ها را به ذهن خود بسپارد یا آن که بر صفحه کاغذی بنویسید و برای برطرف کردن آن عیوب فعالیت کند.

برای جبران احساس حقارت باید روح شکست خورده افراد را تقویت کرد و آن ها را به کوشش و فعالیت واداشت تا تلاش کنند و عزت از دست رفته خود را به دست آورند.

و خلاصه بحث این که:

درمان همه عقده های روحی دو راه دارد:

1ـ خودشناسی و محاسبه نفس و بررسی علل و ریشه های احساس حقارت.

2ـ علاج عقده با واقع بینی و کمک عقل و منطبق نمودن خویش با واقعیت های موجود اجتماعی.

hawzah

t عقده حقارت!
امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
مهارت های زندگی را به فرزندان خود بیاموزید(2)

‫1 نظر ارسال شده در “عقده حقارت!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *