“بده دستاتو به من”

t "بده دستاتو به من"


آثار

بده دستــــــــاتو به من تا بــــــــاورم شه با همیـــم

من و تو یه روحیم امــــــــــا تو دوتا جسم و تنـــــیم

بده قلبت رو به مـــــــن میخوام که آرومش کنـــــــم

کوچه هــــــای قلبتــــــو شمع و چـــــــراغونش کنم

تـــــو بده نفسهاتـــــــــو تا که ازش جون بگیــــــــرم

از گل تـــــو نفســـــــــت گلـــــــاب کـــــاشون بگیرم

چشاتو بده باهـــــــــــاش قلبمو رویــــــــایی کنــــم

واسه پــــــــابوس چشـــــات دیده رو دریــــایی کنم

واسه چن لحـــــظه شده فکرتـــــو پیـــــش من بذار

توی فکــــرتم شــــــده دست توی دست مــــن بذار

صاف و پوست کنده بگم،عشق تو قبلت رو میخوام

پی احســـــاس خوشم یــــــاری دستت رو میخوام

آثار

“هوای عشـــــــــــــــــق”

آثار 

 

هوا هوای عشقه و،توهم مث من عــاشقی

نمیدونم کی هستی و،کجــــای دنیا حاضری

میگردی دنبال دلــــم،یا که هنوز نشسته ای

شاید تو خواب نازی و،تو رویاهــات دل میبری

هوا هوای عشــــــقه و،منم به دنبــــــال توام

واسه یه لحظه دیدنت،از همه چی دل میبرم

بگو تو هم مثل منی،بگو کــــه بی قرارمــــی

بخاطر منـــــم شده،از همــه چی دل میکنی

میون بهت و حیرتــــم،پی تو میگرده دلــــــــم

نمیدونم که اسمتــــو،از دهن کی بشنــــــوم

هوا هوای عشقه و،میخوام بیـــــام به دیدنت

نمیدونم که توی خــــــواب،یا رو زمین ببینمت

یادداشت سردبیر :

    با تشکر فراوان از خانم فرزانه رازی از اعضای فعال سایت که این مطلب را برای ما ارسال کرده اند .

 

t "بده دستاتو به من"
امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
یک روز باطراوت بارانی، دلنوشته ادبی

‫10 نظر ارسال شده در ““بده دستاتو به من”

  1. عشق :

    خانم پرفسور کاملا درست میگن من از۹ سالگی عاشق شدم و الان هنوز که هنوز با این که ۳سال ز این ماجرا گذشته ومن۱۲ سلم هنوز عاشقشم

  2. پرفسور :

    اولا-من خانم پرفسورم؛دوما-اوه اوه چقدرجدی!سوما-درکتون میکنم،بچه های این دوره درمورد خییییییلی چیزا زودرس شدن؛تیز شدن و….چهارما-من منظوری نداشتم…

  3. Lover Wolf :

    اول سلام.
    دوم ممنون که وقت گذاشتین و خوندین.
    سوم مخاطبم خانوم/آقای پرفسور هستش که فرمودن اینا واسه ما زوده!!!
    اول باید بگم که شاعر میفرماید:”…وقتی که عشق آخر/تصمیمشو بگیره/کاری نداره زوده/یا حتی خیلی دیره…”عشق سن و سال نمیشناسه دوست عزیز…البته گاهی ملت عشق رو فقط عشق زمینی میدونن…که بازم البته این خودش از بهترین انواع عشق هستش…حتی یه بچه ۵ ساله هم عشق رو میفهمه…میپرسی چطوری؟؟؟ینی از پفکت بدی اونم بخوله!!!جدی میگم و اصلن شوخی ندارم. 😐
    دوما باید بگم که من این شعرا رو برای یه قسمتی از رمانم نوشتم…چون تو رمانم هم شخصیت ها سن بالاتری دارن…بنابراین از نظر من لازم بود بنویسم…
    چشم.بیشتر دقت میکنم تو نوشتنم. 🙂

  4. پرفسور :

    ففففففففففففف فکر نمیکنید اینننننننننننننننننننننا هنوز برای سن ما زززززززززززززززززززززز زوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *