دنیای کودکان بسیار شاد و قشنگ است. آنها میتوانند برای موضوعی که خیلی هم خنده دار نیست مدت زیادی بخندند و ذوق کنند. در ادامه بعضی از جوک های کودکانه بسیار شاد و قشنگ را قرار میدهیم.
مادر به پسرش:پسرم چرا ناهارت را نمی خوری، مگه چیزی خورده ای؟
پسر:زمین یخ زده بود، زمین خوردم. چون هوا هم سرد بود، سرما هم خوردم و خلاصه آنقدر حرص خورده ام که سیر شده ام.
مریم:مادر این پیراهن برای من خیلی کوچک شده است که به سختی می توانم نفس بکشم.
مادر:پیراهن هیچ عیبی نداره دخترم، تو سرت را از آستین بیرون آورده ای!
شخصی با دوست خود وارد رستوران شد، پیشخدمت جلو آمد و پرسید:چی میل می فرمایید؟
آن شخص پاسخ داد:کمی به ما فرصت دهید تا صحبت هایمان تمام شود. پیشخدمت کمی فکر کرد.
گفت:فرصت داشتیم، اما مشتری های دیگر خوردند و تمام شد. چیز دیگری بفرمایید تا بیاورم.
مسافر تاکسی به راننده گفت:«آقای راننده، شما می توانید اسم چندتا از شاعران مهم ایران بگویید؟» راننده گفت:«بله قربان… حافظ، سعدی، فردوسی، مولوی، عطار، خاقانی…» مسافر حرف راننده را قطع کرده گفت:«خیلی ممنون… می خواستم سر خاقانی پیاده شوم، اسمش را یادم رفته!
قاضی:چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟ متهم:جناب قاضی! خودش می خواست، هر وقت من را می دید،می گفت یک سری به ما بزن!
شما میتوانید این جوک و لطیفههای قشنگ را به کودکان خود آموزش دهید و لحظات شادتری را برای آنها رقم بزنید و از دیدن خندههای از ته دل و دنیای بی دغدغه آنها به وجد بیایید.
ویدئوی جوک های کودکانه
در ادامه چند ویدئو از لطیفه های کودکانه قرار داده ایم. اگر دوست دارید ویدئوی کودک شما هم در این بخش باشد ویدئوی خود را برای ما ارسال کنید تا با نام خودتان جوک های کودکانه شما را منتشر کنیم.