حق کپی رایت یعنی ایده ها را کش نروید!

حق کپی رایت
t حق کپی رایت یعنی ایده ها را کش نروید!

یکی از مسائلی که معمولا در آن حق و حقوق افراد زیر پا گذاشته می شود مسئله  حق کپی رایت  است. الان می گویید «ای بابا، ایران که قانون کپی رایت ندارد.» بله، این قبول است اما چون چنین حقی را نگرفته ایم باید وجدان خودمان را هم زیر پا بگذاریم و این حق را پایمال کنیم؟

البته فکر نکنید منظور از رعایت کپی رایت یک مسئله ی خیلی حاد و جهانی است. این موضوع شامل مسائل ساده تری هم می شود. مثل چی؟ مثل نوشتن یک داستان یا شعر!

حق کپی رایت یعنی ایده ها را کش نروید!

از روی دست دیگران کپی نکنید

دوران نوجوانی دوران شکوفایی استعداد و طبع شعر و شاعری است. خیلی از نوجوان ها در این دوران به نوشتن شعر و داستان های لطیف روی می آورند. البته خیلی ها هم طبع جنایی نویسی شان گل می کند! به هر حال که هر طبعی گل کند خوب است به شرط اینکه از روی دست دیگران کپی نکنیم.

البته موضوعی وجود دارد به اسم الگوبرداری. یعنی طبیعی است که هر نوجوان تازه قلمی یکی از بزرگان و افراد موفق در عرصه ی شاعری و نویسندگی را به عنوان الگوی خود مدنظر قرار بدهد و به سبک و نثر او بنویسد.

این قضیه تا مدتی طبیعی است که نوجوان بخواهد سبک خودش را پیدا کند. البته آن هم فقط الگوبرداری. نه اینکه مثل یکی از دوستان عزیز ما شعر سهراب سپهری را کلمه به کلمه کپی کنید و بعد بگوید مال خودم است!

ایده های دیگران را کش نروید

گاهی در جمع همین نوجوان های تازه قلم صحبت هایی شکل می گیرد و افراد از ایده هایی که در ذهن دارند می گویند. مثلا یک نفر می گوید «من می خواهم یک داستان جنایی بنویسم که اینطوری گره اش باز می شود.»

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
دیالوگ‌های ماندگار؛ از تنگه ابوقریب تا جوخه انتحار

بعد فردا می بینی یکی از دوستان آن جمع رفته یک داستان جنایی نوشته که دقیقا گره اش همان طوری باز می شود! خب دوست من، حداقل کپی کردی دیگر نمی آمدی در جمع بخوانی و بگویی ایده اش مال خودم است!

خلاصه که ایده دزدی هم مصداق زیر پا گذاشتن حقوق دیگران است. با این بهانه که من از دوستم الهام گرفتم هم خودتان را گول نزنید.

حق کپی رایت یعنی ایده ها را کش نروید!

دیگران را ترور شخصیتی نکنید!

همه ی ما یک طبع خبیث داریم که گاهی اوقات گل می کند! مثلا ممکن است وقتی دوستمان یک داستان خوب نوشته خبیث بازی در بیاوریم و داستانش را بکوبیم و بگوییم «اصلا هم خوب نیست.» چرا این کار را می کنیم؟ چون احساس می کنیم دوستمان بهتر از ما نوشته و داستان قوی تر و جذاب تری دارد.

بنابراین قانون دنیا اینطوری نیست که اگر ما یکی دیگر را بکوبیم و شخصیتش را ترور کنیم داستان خودمان بهتر شود و به چشم بیاید. قانونش این است که دقت کنیم تا متوجه شویم چه مواردی را در داستان رعایت کرده که باعث شده داستانی خوب بنویسد. بعد خودمان هم بیشتر و بیشتر بنویسیم و تمرین کنیم.

این را مطمئن باشید که هیچ نویسنده و شاعر کاربلد و معروفی با کوبیدن شخصیت دیگران به موفقیت نرسیده است.

***

مصادیق حق و حقوق افراد درباره ی حق کپی رایت  وسیع است. به نظر شما افراد چه حق و حقوق دیگری نسبت به هم درباره ی حق کپی رایت دارند؟

 یاسمن رضائیان

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
ایده هایی برای نقاشی بر روی سنگ!

t حق کپی رایت یعنی ایده ها را کش نروید!
امتیاز به این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *