سلام. 15 سالمه. راستش من تو یه شهرستان نسبتا کوچک زندگی میکنم که زیاد امکانات نداره نه جای تفریحی داره نه هیچی. من چند وقته احساس میکنم خیلی تنهام فکر میکنم کسی نیست که حرفمو گوش بده. فکر میکنم کسی مشکلات منو درک نمیکنه. کسی از احساسات من خبر نداره. من پدر و مادر خوبی دارم و عاشقشون هستم ولی خوب اونا به من اهمیت میدن اما اصلا به حرفم گوش نمیدن. دوست دارم کسی کنارم باشه و به حرفام گوش کنه و متاسفانه نیست. راستش از خوابیدن تو شبا میترسم وقتی صبح میشه استرس میگیرم. خانواده ما از نظر مادی در وضعیت بدی نیستن ولی خیلی خوبم نیستن که من هرچی میخوام فراهم کنن. راستش نمیدونم از تنهایی یا چیز دیگه فقط گوشی دستم میگیرم شده نصفی از وجودم. وقتی که اینترنت ندارم کلافه میشم. من خیلی دوست دارم همه چیز تو زندگی داشته باشم ولی ندارم دیگه. از همه خسته شدم دوست ندارم جایی برم مهمونی یا کسی بیاد خونه ما. دوست دارم تنها باشم فقط تو خونه احساس میکنم باید کسی کنارم باشه حالا از همه اینا بگذریم من خیلی پرخاشگر شدم به عالم و آدم فحش میدم نمیدونم…اینارو نمیتونستم به کسی بگم ولی به مشاوران گفتم تا شاید بتونن کمکم کنند.
پاسخ خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت
دوست خوبم
اینکه اهل مطالعه و خوندن مطالب سایت و مرتبط با سن خودت هستی باید بهت تبریک گفت و هم چنین ابراز خوشحالی کرد که مادر و پدر خوبی داری و از همه مهم تر عاشق اونها هستی. اما چند تا نکته هست که میتونه برای داشتن روزهای بهتر به تو کمک کنه. از جمله اینکه یکی از شرایط دوره نوجوانی همین هست که احساسات و هیجان های نوجوان کمی تغییر پیدا می کنه و بیشتر از همه در مورد خودش دچار دگرگونی هایی میشه. برای مثال اینکه تصور می کنی حالا کمتر از گذشته می توانی احساس کنی که دیگران و یا خانواده تو را درک نمی کنند و یا نمی توانند پای حرف های تو بنشینند مربوط به همین دوران است. به همین دلیل به نوجوانی دوره هویت یابی گفته می شود و آشفتگی ها از همین جا نشات گرفته می شود که نوجوان احساس و ادراک روشنی از خودش ندارد.
اما حالا این سوال مطرح است که آیا این احساس ها بد هستند و مانع داشتن آینده ای روشن می شوند. باید گفت که این احساس ها می توانند انگیزه بیشتری برای نوجوان ایجاد کنند تا او بتواند برای خودش تلاش کند. ممکن است برخی از این احساس ها دچار سردرگمی های بیشتر شوند و یا افسرده شوند و یا برخی دیگر به کارهای نامناسب تشویق شوند اما درست این است که بدانی این روزها و حالات نوجوانی بهترین زمان برای این است که تمام همت و اندیشه ات را برای داشتن روزهای روشن تر فردا به کار گیری.
تنهایی و اینترنت
برای مثال از تنهایی به اینترنت پناه بردی و از طرفی آرزو داری که می توانستی از نظر مالی بیشتر تامین می شدی. خوب حالا این احساس ها می توانند به تو کمک کنند تا برای اینکه زندگی آینده خودت سروسامان بیشتری داشته باشد و مثل امروز نباشی به دنبال حمع آوری اطلاعات و فوت و فن های کارهایی در اینترنت و یا منابع دیگر باشی که آگاهی و توانایی تو را برای زمینه های کاری مورد علاقه ات بیشتر فراهم کند. در این صورت تو بهره برداری مناسب تری از زمان و انرژی ات خواهی داشت.
هم چنین بد نیست برای غلبه بر این احساس که شاید مادر یا پدر تو برای گفتگوی با تو زمان نمی گذارند خودت پیش قدم شوی و سعی کنی تا مسائلت را با آنها در میان بگذاری. در این صورت شرایط بهتری برای ارتباط دوستانه با والدینت که دوستشان داری تجربه خواهی کرد. توصیه در مورد دوستان هم جای خودش را دارد که تحت شرایط گوناگون و به ویژه با هماهنگی با خانواده به صورت شرکت در باشگاه ورزشی و فعالیت های گروهش مشابه امکان پذیر است.
اگر به همه مواردی که اشاره شد توجه و فکر کنی و اگر در ادامه تلاش کنی تا مسیر مناسبی را دنبال کنی خودت متوجه می شوی که در درونت آرام شدی و حالا راحت تر می توانی پرخاشگری و شاکی بودنت را از زمین و زمان کم کنی و کنترل کنی.
3 نظر ارسال شده در “خیلی دوست دارم همه چیز تو زندگی داشته باشم ولی ندارم”
سارینا :
سلام
بخاطر مشکلی تو نظر بالا گفتم تغییر
رشته دادم و ناامید شدم . امیدی دوباره ندارم .جایی که مدرسه اس باهمون مشکل داره ثبت نام بکنم آیا نه ؟ خلاصه اش
با تجربی هام بدن چون راهنمایی های غلط کردن .کل داستان اینه میخواستم مسابقه ثبت نام بکنم اطرافیانم شل و کن سفت کردن آخرش گقت باشه ولی بعدش گفتن نمی دونستیم چه کار خطرناکی میکردیم !(سنم کم بود و ممکن بود به خودم آسیب بزنم )یه روز اردو رفتم و از مسئول اونجا پرسیدم مشکلی نیست و خطری برات(از نظر کار تو محیط ) نمیتونی از اینجا صحبت بکنی و توی شرکت مسابقه کنی . الانم هر وقت یاد این موضوع می افتم با بقیه بحث می کنم ولی جواب اونها هم عجیبه یه بار میگن مثل خودتو می اندازی تو چاه!(یعنی چون تو تجربی هستی باعث میشن نتونی درست از استعدادت استفاده کنی و روت اسم میزارن و …)
البته مشخصاتتم رو برای مسابقه نفرستادم چون با ما کلا بد بودن به خاطر قضیه بد بود که تجربی ها بهشون راهنمایی ریاضی بگم که بابت این رشته ام رو به تغییر دادم و با حال خراب کنکور دادم ولی خداروشکر سراسری مهندسی برق قبول شدم و اینکه دوست دارم زبان آلمانی و عربی دارم. به همراه انگلیسی یاد بگیرم و دوره های فنی مخصوص رشته ام رو توی تابستون برای ساختن آینده بهتر شرکت کنم .
میشه راهکار بدید .
کلا افسردگی شدید گرفتم و امیدی ندارم .
انگیزه مو از دست دادم . سر کلمه آزمایشگاه همش ناراحت میشم و بعدش کارامو ول میکنم میرم .
ممنون
سلام
کلاس چهارم بودم ،توی یه سایت دیدم که دارن آزمایش های شیمی رو انجام میدن .خلاصه گفتم که منو معرفی کنید که با مدرسه ی مربوطه همکاری
داشته باشم . (که مثلا زمانی که دهم رفتم بتونم شرکت کنم) هی به میگفتن نمیتونیم نامه بفرستیم . اولش هی شل کن و سفت کن بود ولی هی گریه میکردم که باید منو معرفی کنید خیلی دلم میخواست با سرگروه بچه های اون مدرسه صحبت کنم (از من بزرگ تر بود حدود ۲۰ ساله رشته ام شیمی بود)خلاصه جست و جو رو شروع کردم . لیست اسم بچه های شرکت کننده رو درآوردم یه دفعه آدرس دستیار سرگروه بچه ها رو دیدم … متن نامه ام این جوری بود : سلام (خودمو معرفی کردم) گفتم چه مهارت هایی بلدم . ولی به من گفتن مناسب نیست . خلاصه یه کاردستی خیلی قشنگ درست کردم این رو بفرستید به دستیار سرگروه بچه ها تا منو به سرگروه معرفی کنه و نامم کنه. میکنن و اذیت میکنن و توی مدرسه بد نشونت میدن و غیبتت رو میکنن 😭 (بچه های خوبی نبودن و همش منو بد نشون میدادن ) ولی هیچی . یه دفعه زدن تو ذوقم گفت آزمایشگاه برات خطرناک چون فکر کنم به خاطر سنم بود و ممکن بود به خودم آسیب بزنم خیلی کم بزنم . آخه کار علمی کجاش خطرناکه ؟ خلاصه گفتن ما نمیدونستیم داریم چه کاری خطرناکی میکردیم ! خلاصه شد ولی هی به من میگفتن بزرگ شدی میتونی هی شل کن وسفت کن ۶ ماه دیگه میتونی بزرگ میشی . بعد از ۵ سال بعد دوباره اصرار کردم و خیلی بد جوابمو میدادم و به من تندی میکردن. میگفتن این کارا مانع درست میشه یا اگه اشتباه بکنی از الی آخر . دیگه آخر محل زندگی ام رو نابود کرد این بود بعد از چند سال سایت رو چک کردم مدیر اون سایت گفته بود : ثبت نام افراد دپیلم تجربی منع شده چون چند نفری که زیست خونده بودن باعث باخت سرگروه شده بودن و راهنمایی های اشتباه کرده بودن و بود. نگرانی افت رتبه مدرسه وجود داره پس تجربی ها حق ندارن بیان. دیگه رویاهام برباد رفت .😭 یه پی دی اف شرایط ثبت نام بود کنار رشته تجربی گفته بود احتمال ۹۹درصد رد میشن. ولی اگر لیسانس فلان رشته بگیرن میتونن بیان . الانم دارم مهندسی برق میخونم . ولی من همش به خودم میگم مصلحتی در کار بود. یه روز اردو رفتم و از مسئول اونجا پرسیدم مشکلی نیست و خطری برات(از نظر کار تو محیط ) نمیتونی از اینجا صحبت بکنی و توی شرکت مسابقه کنی . الانم هر وقت یاد این موضوع می افتم با بقیه بحث می کنم ولی جواب اونها هم عجیبه یه بار میگن مثل خودتو می اندازی تو چاه!(یعنی چون تو تجربی هستی باعث میشن نتونی درست از استعدادت استفاده کنی و روت اسم میزار و …) یه بار میگن اگه آدرست درسته بره صحبت کن و ثبت نام کن . خلاصه هر وقت خسته میشم و ناراحتم به انرژی های منفی فکر نمی کنم از اینکه اون موقع مدرسه مون هنوز نباخته بود ولیم اگه بخوانم ثبت نام بکنم به احتمال خیلی زیاد همکلاسی های سابقم منو اذیت میکنن (اون زمان که باهم همکلاسی بودیم خیلی بد بودن. ) و اینکه مدرسه مون با مدرسه خوب نیست چون باعث باختنش شده بود . حالا چکار کنم همیشه همش انرژی منفی بهم وارد میشه کلمه شیمی رو میبینم یاد اون خبر میافتم و کلا بی خیال میشم . الان چکار کنم ؟ از شر این حس خلاص بشم در آینده قصد دارم برم ولی چون با تجربیات خوب نیستن میترسم برام دردسر درست کنن. مخصوصا که چون من تجربی خوندم . ولی یه سری جا جدید پیدا کردم که خیلی خوبه و فرصت کار و پژوهش برام خیلی زیاده و کاری به رشته دبیرستانت ندارن! درحال حاضر راهی برای شرکت یا صحبت کردن با سرگروه وجود ندارد و اگر درخواست بدم به احتمال ۱درصد قبولم کنن. بعدشم شرایطونشو ندارم . بعدشم با مدرسه ام که توش بودم بد هستن و تجربی ها رو قبول نمیکنن. حالا که رفعش کردم آیا در آینده برای شرکت در آن مسابقه اقدام کنم یا نه برم سراغ یه کار دیگه با یه مسابقه دیگه؟ آیا این کار در آینده به من ضرر من میزنه که با اونایی با مدرسه و هم رشته هام بدن هستن و با دید منفی تجربیاتی که بد راهنمایی میکنن عضو گروهشون بشم؟ من الان دنبال یک زبان دیگر و کسب مهارت های فنی مربوط به رشته خودم هستم که بتوانم مهارت بیشتری برای آینده ام کسب کنم. الان بگید چطور از این حس خلاص بشم که انرژی منفی اش سراغم نیاد؟ الان چکار کنم ؟ از شر این حس خلاص بشم اینو بگم همکلاسی هام جدیدم که مثل قبل بد نیستن حسودی نمیکنن متوطسه دوم تازه باهم بودیم تا آخر سال کنکور و خودم ارتباطی با اون مسابقه و سایت مدرسه نداشتیم و نداریم (اون موقعیت هم مشخصات ام رو نفرستادم ) و نخواهیم داشت چون با کلا ما بد بودن به خاطر قضیه بد بود که تجربی ها بهشون راهنمایی ریاضی بگم که بابت این رشته ام رو به تغییر دادم و با حال خراب کنکور دادم ولی خداروشکر سراسری مهندسی برق قبول شدم و اینکه دوست دارم زبان آلمانی و عربی دارم. به همراه انگلیسی یاد بگیرم و دوره های فنی مخصوص رشته ام رو توی تابستون برای ساختن آینده بهتر شرکت کنم .
لطفا زود تر جواب بدین خواهش میکنم کارم ضروریه .
سلام
بخاطر مشکلی تو نظر بالا گفتم تغییر
رشته دادم و ناامید شدم . امیدی دوباره ندارم .جایی که مدرسه اس باهمون مشکل داره ثبت نام بکنم آیا نه ؟ خلاصه اش
با تجربی هام بدن چون راهنمایی های غلط کردن .کل داستان اینه میخواستم مسابقه ثبت نام بکنم اطرافیانم شل و کن سفت کردن آخرش گقت باشه ولی بعدش گفتن نمی دونستیم چه کار خطرناکی میکردیم !(سنم کم بود و ممکن بود به خودم آسیب بزنم )یه روز اردو رفتم و از مسئول اونجا پرسیدم مشکلی نیست و خطری برات(از نظر کار تو محیط ) نمیتونی از اینجا صحبت بکنی و توی شرکت مسابقه کنی . الانم هر وقت یاد این موضوع می افتم با بقیه بحث می کنم ولی جواب اونها هم عجیبه یه بار میگن مثل خودتو می اندازی تو چاه!(یعنی چون تو تجربی هستی باعث میشن نتونی درست از استعدادت استفاده کنی و روت اسم میزارن و …)
البته مشخصاتتم رو برای مسابقه نفرستادم چون با ما کلا بد بودن به خاطر قضیه بد بود که تجربی ها بهشون راهنمایی ریاضی بگم که بابت این رشته ام رو به تغییر دادم و با حال خراب کنکور دادم ولی خداروشکر سراسری مهندسی برق قبول شدم و اینکه دوست دارم زبان آلمانی و عربی دارم. به همراه انگلیسی یاد بگیرم و دوره های فنی مخصوص رشته ام رو توی تابستون برای ساختن آینده بهتر شرکت کنم .
میشه راهکار بدید .
کلا افسردگی شدید گرفتم و امیدی ندارم .
انگیزه مو از دست دادم . سر کلمه آزمایشگاه همش ناراحت میشم و بعدش کارامو ول میکنم میرم .
ممنون
سلام
میشه لطفا جواب بدید.
سلام
کلاس چهارم بودم ،توی یه سایت دیدم که دارن آزمایش های شیمی رو انجام میدن .خلاصه گفتم که منو معرفی کنید که با مدرسه ی مربوطه همکاری
داشته باشم . (که مثلا زمانی که دهم رفتم بتونم شرکت کنم) هی به میگفتن نمیتونیم نامه بفرستیم . اولش هی شل کن و سفت کن بود ولی هی گریه میکردم که باید منو معرفی کنید خیلی دلم میخواست با سرگروه بچه های اون مدرسه صحبت کنم (از من بزرگ تر بود حدود ۲۰ ساله رشته ام شیمی بود)خلاصه جست و جو رو شروع کردم . لیست اسم بچه های شرکت کننده رو درآوردم یه دفعه آدرس دستیار سرگروه بچه ها رو دیدم … متن نامه ام این جوری بود : سلام (خودمو معرفی کردم) گفتم چه مهارت هایی بلدم . ولی به من گفتن مناسب نیست . خلاصه یه کاردستی خیلی قشنگ درست کردم این رو بفرستید به دستیار سرگروه بچه ها تا منو به سرگروه معرفی کنه و نامم کنه. میکنن و اذیت میکنن و توی مدرسه بد نشونت میدن و غیبتت رو میکنن 😭 (بچه های خوبی نبودن و همش منو بد نشون میدادن ) ولی هیچی . یه دفعه زدن تو ذوقم گفت آزمایشگاه برات خطرناک چون فکر کنم به خاطر سنم بود و ممکن بود به خودم آسیب بزنم خیلی کم بزنم . آخه کار علمی کجاش خطرناکه ؟ خلاصه گفتن ما نمیدونستیم داریم چه کاری خطرناکی میکردیم ! خلاصه شد ولی هی به من میگفتن بزرگ شدی میتونی هی شل کن وسفت کن ۶ ماه دیگه میتونی بزرگ میشی . بعد از ۵ سال بعد دوباره اصرار کردم و خیلی بد جوابمو میدادم و به من تندی میکردن. میگفتن این کارا مانع درست میشه یا اگه اشتباه بکنی از الی آخر . دیگه آخر محل زندگی ام رو نابود کرد این بود بعد از چند سال سایت رو چک کردم مدیر اون سایت گفته بود : ثبت نام افراد دپیلم تجربی منع شده چون چند نفری که زیست خونده بودن باعث باخت سرگروه شده بودن و راهنمایی های اشتباه کرده بودن و بود. نگرانی افت رتبه مدرسه وجود داره پس تجربی ها حق ندارن بیان. دیگه رویاهام برباد رفت .😭 یه پی دی اف شرایط ثبت نام بود کنار رشته تجربی گفته بود احتمال ۹۹درصد رد میشن. ولی اگر لیسانس فلان رشته بگیرن میتونن بیان . الانم دارم مهندسی برق میخونم . ولی من همش به خودم میگم مصلحتی در کار بود. یه روز اردو رفتم و از مسئول اونجا پرسیدم مشکلی نیست و خطری برات(از نظر کار تو محیط ) نمیتونی از اینجا صحبت بکنی و توی شرکت مسابقه کنی . الانم هر وقت یاد این موضوع می افتم با بقیه بحث می کنم ولی جواب اونها هم عجیبه یه بار میگن مثل خودتو می اندازی تو چاه!(یعنی چون تو تجربی هستی باعث میشن نتونی درست از استعدادت استفاده کنی و روت اسم میزار و …) یه بار میگن اگه آدرست درسته بره صحبت کن و ثبت نام کن . خلاصه هر وقت خسته میشم و ناراحتم به انرژی های منفی فکر نمی کنم از اینکه اون موقع مدرسه مون هنوز نباخته بود ولیم اگه بخوانم ثبت نام بکنم به احتمال خیلی زیاد همکلاسی های سابقم منو اذیت میکنن (اون زمان که باهم همکلاسی بودیم خیلی بد بودن. ) و اینکه مدرسه مون با مدرسه خوب نیست چون باعث باختنش شده بود . حالا چکار کنم همیشه همش انرژی منفی بهم وارد میشه کلمه شیمی رو میبینم یاد اون خبر میافتم و کلا بی خیال میشم . الان چکار کنم ؟ از شر این حس خلاص بشم در آینده قصد دارم برم ولی چون با تجربیات خوب نیستن میترسم برام دردسر درست کنن. مخصوصا که چون من تجربی خوندم . ولی یه سری جا جدید پیدا کردم که خیلی خوبه و فرصت کار و پژوهش برام خیلی زیاده و کاری به رشته دبیرستانت ندارن! درحال حاضر راهی برای شرکت یا صحبت کردن با سرگروه وجود ندارد و اگر درخواست بدم به احتمال ۱درصد قبولم کنن. بعدشم شرایطونشو ندارم . بعدشم با مدرسه ام که توش بودم بد هستن و تجربی ها رو قبول نمیکنن. حالا که رفعش کردم آیا در آینده برای شرکت در آن مسابقه اقدام کنم یا نه برم سراغ یه کار دیگه با یه مسابقه دیگه؟ آیا این کار در آینده به من ضرر من میزنه که با اونایی با مدرسه و هم رشته هام بدن هستن و با دید منفی تجربیاتی که بد راهنمایی میکنن عضو گروهشون بشم؟ من الان دنبال یک زبان دیگر و کسب مهارت های فنی مربوط به رشته خودم هستم که بتوانم مهارت بیشتری برای آینده ام کسب کنم. الان بگید چطور از این حس خلاص بشم که انرژی منفی اش سراغم نیاد؟ الان چکار کنم ؟ از شر این حس خلاص بشم اینو بگم همکلاسی هام جدیدم که مثل قبل بد نیستن حسودی نمیکنن متوطسه دوم تازه باهم بودیم تا آخر سال کنکور و خودم ارتباطی با اون مسابقه و سایت مدرسه نداشتیم و نداریم (اون موقعیت هم مشخصات ام رو نفرستادم ) و نخواهیم داشت چون با کلا ما بد بودن به خاطر قضیه بد بود که تجربی ها بهشون راهنمایی ریاضی بگم که بابت این رشته ام رو به تغییر دادم و با حال خراب کنکور دادم ولی خداروشکر سراسری مهندسی برق قبول شدم و اینکه دوست دارم زبان آلمانی و عربی دارم. به همراه انگلیسی یاد بگیرم و دوره های فنی مخصوص رشته ام رو توی تابستون برای ساختن آینده بهتر شرکت کنم .
لطفا زود تر جواب بدین خواهش میکنم کارم ضروریه .