روزنوشته‌های کلانتر پفک (۱۱)

t روزنوشته‌های کلانتر پفک (۱۱)

اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها

یاسمن رضاییان:

پفکی که کار امروز را به فردا نمی اندازد

گربه.سایت نوجوان ها (1)اعصابم خرد است؟ دست روی دلم نگذارید که خون است. می پرسید چرا؟ امروز که داشتم در خیابان گشت می زدم و آمار رفت و آمدها را در ذهنم یادداشت می کردم چشمم به کپک افتاد. باز هم زیر سایه سطل دراز کشیده بود و علاف و بی برنامه، داشت تخمه می خورد. گفتم: «کپک، مگر قرار نبود تکانی به خودت بدهی و این زندگی بی فایده ات را تمام کنی و یک زندگی تازه و پر نشاط و فعالیت را آغاز کنی؟» همینطور که چشم هایش را ریز می کرد گفت: «باشه، از شنبه.» گفتم: «شنبه که دیروز بود. قرار بود از دیروز شروع کنی.» خمیازه ای کشید و گفت: «از شنبه هفته بعد.» من نمی دانم این «از شنبه شروع کردن» را چه کسی به ما یاد داد که باعث شده از زندگی و هدف هایمان عقب بیفتیم. مثلا خود شما که دارید حرف های مرا می خوانید، همین الآن سرانگشتی حساب کنید می بینید چهار پنج تا برنامه دارید که هی می گویید حالا از شنبه شروع می کنم. ندارید؟ خوب فکر کنید. دیدید دارید! خب همین دیگر. پس چرا هنوز گوشی دستتان است؟ بگذاریدش کنار و بروید سراغ آن کاری که می خواستید از شنبه شروع کنید.
نتیجه می گیریم: کلانتر پفک کار امروز را به فردا نمی اندازد و کلاً از جمله «از شنبه شروع می کنم» بدش می آید. پیشنهاد می شود مثل کلانتر پفک کارهایتان را هر چه زودتر انجام دهید.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
دستاورد‌های روزانه‌ یک نوجوان خیلی ردیف (40)

t روزنوشته‌های کلانتر پفک (۱۱)
امتیاز به این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *