روزنوشته‌های کلانتر پفک (۱۷)

t روزنوشته‌های کلانتر پفک (۱۷)

اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها

یاسمن رضاییان:

پفک و به اشتراک گذاشتن تجربیات کلانتری

گربه و فضای مجازی.سایت نوجوان ها (1)راستش همان لحظه که «پشتک» برایم سری به نشانه سلام کردن تکان داد این فکر به ذهنم رسید. البته مطمئنا این فکر خوب را مدیون انرژی مثبت پشتک هستم. آخر او همیشه شاد و شنگول است و پر از امید و انرژی مثبت. (برای همین که از همان بچگی یکسره پشتک وارو می زد و شنگول بازی از خودش در می آورد خانواده اش اسمش را پشتک گذاشتند.)

خلاصه که داشتم می گفتم با سر تکان دادن پشتک به ذهنم رسید یک کانال تلگرام برای خودم راه بیندازم و تجربیات و دانسته هایم را در آنجا به اشتراک بگذارم. چون دیدم حیف است گربه هایی امثال پشتک – که حتی چندین بار از من خواسته در مورد کلانتری نکاتی به او بیاموزم – از تجربیاتم بی بهره بمانند. 

البته همینطوری که نمی شود رفت و یک کانال راه انداخت. باید اول برنامه اش را بریزم و ببینم قرار است با چه روالی پست بگذارم و در مورد چه موضوعاتی بنویسم. چندتایی مطلب هم باید آماده کنم و به منزل (خانومم) بدهم تا بخوانند و نظرشان را اعلام کنند. خلاصه که می خواهم یک کانال عالی راه بیندازم. البته فکر نکنید حواسم می رود پی فضای مجازی. کلانتر پفک از آن گربه هایی نیست که یک سره سرش توی فضای مجازی باشد. اگر من سرم توی فضای مجازی باشد چه کسی آمار شما را بگیرد؟

نتیجه می گیریم: کلانتر پفک دوست دارد تجربیاتش را با گربه های جوان تر در میان بگذارد و آنها را در مسیر رسیدن به کلانتری یاری کند. پیشنهاد می شود به دنبال کسب تجربه و دانش از افراد باتجربه باشید و مثل کلانتر پفک، اگر خودتان هم چیزی بلد هستید به دیگران یاد بدهید.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
داستان ضرب المثل فارسی آستین نو بخور پلو

t روزنوشته‌های کلانتر پفک (۱۷)
امتیاز به این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *