وقت هایی که انسان در کنجی می نشیند و به خاطراتش فکر می کند آن وقت است که می فهمد خاطره یعنی چه .
به نظر من خاطره اتفاقات تلخ و شیرینی است که در زندگی رخ میدهد مثل زمانی که در آخر سال تحصیلی از دوستانمان جدا می شویم .
چه سخت است ! چه سخت ! دردوره ی ابتدائی پنچ سال ودر دوره ی راهنمایی سه سال را با دوستانی متفاوت بودیم که از هر کدام روش هایی را یاد گرفته ایم ، که در ادب ومتانت ما تاثیر زیادی داشته است .
اکنون که من دوره راهنمایی را تمام می کنم هم خوشحالم هم ناراحت . خوشحالی من به دلیل بزرگ شدنم و یک پله بالا رفتن از عرصه زندگی ، ناراحتی ام به خاطر جدایی از دوستانی که هیچوقت فراموششان نمی کنم . همان دوستانی که در غم هایمان با هم گریه می کردیم و درجشن ها و شادی هایمان با هم می خندیدیم . امید دارم که همه ما موفق باشیم وبه هدف هایمان برسیم پس تلاش برای رسیدن به آرمان های پایان ناپذیر .
لیلا ابنوی
سلام متن زیبایی نوشتید … من که به شخصه به گذشته ی خودم وابستگی بیشتری دارم نسبت به زمان حال ! ولی خب همین زمان حال هم یه روز تبدیل به خاطره میشه برای همین باید خیلی قدرش رو دونست ……….