اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
من کَسیوس مارسلوس کلی هستم و در17 ژانویه سال ۱۹۴۲ در خانواده ای فقیر ، درشهز لویی ویل و لکزینگتون به دنیا آمدم ودوران ابتدایی را در همین شهر گذراندم. خوب یادم است ۱۲ ساله بیشتر نداشتم که دوچرخه کوچکم را دزدیدند، وقتی گریه کنان ماجرا را برای پلیس محلی مان “جو مارتین ” که یک مربی بوکس هم بود گفتم، مارتین علاوه بر پیگیری ماجرا پیشنهاد کرد که راه مبارزه کردن را به من یاد دهد . خوشبختانه به سرعت در یادگیری بوکس پیشرفت کردم تا جایی که در دوران دبیرستان در کنتاکی موفق به کسب ۶ عنوان افخاری بوکس شدم. در درس هایم نمرات خوبی نداشتم اما مسوولین مدرسه به خاطر این موفقیت ها این مسئله را نادیده گرفتند و اجازه دادند که فارغ التحصیل شوم. پدرم ذاتا یک هنرمند بود و معمولا تابلوهای شهر را نقاشی می کرد . هر کاری که به او محول می شد ، از نقاشی های ساده گرفته تا نقاشی روی دیوار ها ، را با چنان دقت و غرور و علاقه ای انجام می داد که حتی من هم که نمی خواستم کار او را در آینده دنبال کنم ، نمی توانستم از تحسین اوخودداری کنم .
البته او هم دوست نداشت که شغلش را انتخاب کنم و همیشه می گفت : تو باید وکیل یا آموزگار شوی ! اما بعد از این که مرا در رینگ بوکس دید ، عقیده اش تغییر کرد و اولین کسی بود که فریاد زد: ” این قهرمان سنگین وزن آینده جهان است.
شانزده ساله بودم که در ورزشگاه و مسابقات و دبیرستان مرا به عنوان سلطان مشت زنی می شناختند ، زیرا تمام مشت زن های اطراف را شکست داده بودم. مارتین هر هفته یک مسابقه برای من در باشگاه قهرمانان فردا ترتیب میداد . حتی اگر خسته ام بودم در رینگ به شدت تا پیروزی مبارزه می کردم . البته نه به خاطر این که خیلی ورزیده و ماهر بودم ، بلکه بیشتر به خاطر این که هرگز خسته نمی شدم . مشت زنهای دیگر به تدریج خسته و دلسرد می شدند و مشت زنی را رها می کردند ، اما من ادامه دادم .
هنگامی که در مسابقات مشت زنی دست کش های طلایی ایالت کنتاکی مبارزه می کردم ، بیشتر از شکست های خود می آموختم تا پیروزی و زیر نظر مارتین ، تمرینات خود را دنبال میکردم. در18 سالگی در بازی های المپیک تابستانی سال ۱۹۶۰ در رُم شرکت کردم و در پایان این دوره بازی ها اولین مدال طلای یک میلیون دلار ی بوکس در رده سبکِ سنگینوزن ها را به دست آوردم . پس از آن آموزش بوکس حرفهای را زیر نظر آنجلو داندی شروع کردم . سر انجام در سال 1965 در یک رقابت نفسگیر و پر استرس توانستم قهرمان دنیا ” فلوید پتر سون ” را شکست دهم و لقب قهرمان جهان را به خودم اختصاص دادم . من از طوفان می گذرم و خیس نمی شوم. من آبها را غرق خواهم کرد و می توانم یک درخت مرده را از نو به قتل برسانم. روزی مرا خواهید شناخت: من محمد علی کلی هستم و این شعار همیشگی من است.
او در سال 1961 میلادی به دین اسلام گروید و نام خود را از کاسیوس به “محمدعلی “تغییر داد.. وی گفته بود: “کاسیوس اسم بردههاست. من برده نیستم. مسلمانم.“ گرایش او به اسلام زندگیش را تا حد زیادی تحت شعاع قرار داد و حتی تعالیم دینی کسانی که تحت رهبریشان بود اورا واداشت تا قرآن را با جدیت فرا بگیرد و یاد گرفت که مردمان جهان از هر رنگ و ملیتی که باشند، هم نوع هم هستند و باید در این دنیا خود را برای زندگی در دنیای دیگر آماده کنند. در ۲۷ ژوئن ۱۹۷۹ محمد علی اعلام بازنشستگی کرد و با دنیای پر هیجان رینگ و بوکس خداحافظی نمود.
اگرچه در طی دو سال پس از آن مسابقاتی هم انجام داد ولی در آخرین مسابقه خود برابر ترور بربیک که ۱۲ سال از او جوانتر بود شکست خورد و پس از این شکست در سال ۱۹۸۱ با رکورد ۵۶ پیروزی، ۳۷ ناک اوت و ۵ شکست به طور کامل از بوکس کناره گیری کرد..
در سال ۱۹۸۲ محمد علی دچار سندروم پارکینسون شد، اما از محبوبیتش نزد مردم و هوادارنش چیزی نکاست و هچمنان مورد توجه میلیونها نفر در سراسر جهان بود.
در سال 1996 علی مشعل المپیک آتلانتا را روشن کرد. او در سن 65 سالگی همچنان با عنوان “بهترین” شناخته می شود؛ عنوانی که در پیش از مسابقه ای بر خودش گذاشت. محمد علی در حال حاضر همراه خانواده اش در ایالت میشیگان زندگی میکند.