اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوانها
تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چهارشنبه سوری را به جز این شکلی که امروز برگزار می کنند، می توان به شیوه های دیگر هم اجرا کرد؟ یعنی به جای ترقه و سیگارت و دینامیت و نهایتاً آتش بازی و سرو صدا و خطر و استرس، می شود راهی پیدا کرد برای برگزاری به یاد ماندنی ترین شب زندگی آدم ها؟ گزارش این صفحه درباره همه ویژگی های یک چهار شنبه سوری جذاب و ایده آل است. چهار شنبه سوری که در آن نارنجک و دینامیت وسیگارت وجود ندارد و به جایش انبوهی از اتفاقات خنده دار، جالب و هیجان انگیز رخ می دهد.
برای بسیاری از افرادی که پایه ثابت چهارشنبه سوری رفتن هستند و فشفشه و نارنجک و دینامیت را جزو جدایی ناپذیر تفریحات غیر سالم این روز می دانند، نام بردن از حداقل یکی دو رسم و آداب سنتی چهار شنبه سوری غیر ممکن است. بسیاری از این افراد حتی نمی دانند فلسفه جمع شدن های خانوادگی در سه شنبه پایانی سال چه بوده و این روز و شب چه ویژگی هایی در آیین سنتی ایرانیان داشته است.
باید از این افراد پرسید که اصلاً می دانید در فلسفه آتش بازی ها و رسم و رسوم چهارشنبه سوری،چه نکات مهمی قید شده و چگونه باید این روز را سپری کرد؟ می دانید در هیچ کدام از کتاب های تاریخی ایرانی، نه حرفی از انفجار به میان آمده و نه قرار بوده کسی بابت یک روز جشن، آسیب ببیند و کشته شود؟
بیایید ساده تر صحبت کنیم تا وارد بحث اصلی شویم. می دانید چهار شنبه سوری چیست؟ اصلا چرا این روز قرار و مدار یک سری کارها گذاشته شد و مردم برای چه چیزی این روز را گرامی می داشتند؟ آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا سه شنبه پایانی سال را جشن می گیرند؟ چرا آتش روشن می کنند؟چرا فال گوش می ایستند؟
چهار شنبه سوری از قدیم در ایران رسم و رسوم خاصی داشته است. در شهرهای مختلف کشور، اقوام کرد و لر و ترک و بلوچ و… هر کدام روشی برای برپایی جشن سه شنبه پایانی سال داشتند. دلیل انتخاب روز سه شنبه نیز، نحسی این روز بر اساس داستان ها و حکایت های قدیمی بوده است. این که ایرانیان قدیمی معتقد بودند روز سه شنبه روز خوش یمنی نیست و باید با برپایی جشن و آیین و رسومی، این روز را خوش یمن کرد. البته حتماً حالا همه می دانند که هیچ خوش یمنی و بد یمنی وجود ندارد اما بسیاری از مردم همچنان این روز را گرامی می دارند و در سه شنبه پایانی سال به جشن و شادی مشغول می شوند.
اما یکی از ویژگی های این روز، برگزاری یک سری کار هاست که در آداب جشن، مهم و حیاتی بوده است. کاری که این روزها تقریبا از یاد رفته و به پرتاب نارنجک و دینامیت روی در و دیوار خلاصه شده است.
کوزه شکنی
مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به علامت شور چشمی و یک سکه به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هریک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر،کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید:«درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه». در حکایت قدیمی معتقد بودند که با دور انداختن کوزه، تیره بختی،شوربختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند.
فال گوش نشینی
یکی دو نفر از اعضای خانواده غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهار سو می ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران تفأل می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجت و آرزوی خود را برآورده می پندارند ولی اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.
قاشق زنی
یکی دو نفر از اعضای خانواده قاشقی با کاسه ای مسین بر می دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود نا امید خواهند شد.
توپ مروارید
در میدان ارک طهران توپ جنگی قدیمی وجود داشت که مدت صد سال بالای تکه سنگ بزرگی جا گرفته بود. شب های چهار شنبه سوری هر کسی که آرزویی داشت در کنار این توپ قرار می گرفت و یکبار دور توپ می چرخید. دعا می کرد و نذر می کرد و بعد در آرزوی برآورده شدنش می نشست. فال گرفتن با بولونی
یکی از جذاب ترین آداب چهار شنبه سوری که بیشتر جنبه بازی و تفریح دارد فال گرفتن است. بولونی کوزه دهان گشاد کوچکی است که در خانه های آن زمان فراوان بود و در آن ادویه خشک یا ترشی و مربا و غیره می ریختند. افراد دور یکدیگر جمع می شدند و کوزه ای را می آوردند. هر کس هر چه همراه خود داشت و نشانه ای از او به شمار می رفت در آن بولونی می انداخت و اشعار مختلفی هم درآن می ریختند. بعد یک کودک را می آوردند و از او می خواستند که یک وسیله و یک شعر را دربیاورد. این شعر حال صاحب وسیله بود که در جمع با صدای بلند خوانده می شد.
آش چهارشنبه سوری
خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال« آش ابودردا» یا «آش بیمار» می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند. این رسم خوب باعث شده بود که در شهر، شب چهارشنبه پایانی سال هیچ فردی سر گرسنه بر بالین نگذارد.
تقسیم آجیل
زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام «آجیل چهارشنبه سوری» می خریدند و پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می کردند و می خوردند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهار شنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. امروزه، آجیل چهار شنبه سوری جنبه نذری اش را از دست داده و از تنقلات شب چهار شنبه سوری شده است.
کندر و خوشبو
یکی از آداب عجیب و غریب چهار شنبه سوری این است که مردم به عطاری می روند و «کندر وشا برای کار گشا» می خرند و تا عطار برود جنس را بیاورد، خریدار فرار می کند. سپس به عطاری دیگری می روند و «خوشبو» می خواهند که امروز به آن اسپند می گویند و باز هم قبل از خرید آن فرار می کنند. این کار در یک عطاری دیگر هم تکرار می شد و این بار البته مقداری کندر و اسپند می خرند و در خانه برای دفع چشم زخم و حل مشکل خود دود می کنند.
کاربر عزیز
چنانچه این مطلب مورد توجه شما قرار گرفت، لطفا آن را لایک کنید.
ول کنید سوسول بازیارو برید حال کنید
]چقدر زیباست مراسم چهار شنبه سوری ولی افسوس که بعضیها فرهنگ وظرفیت حضور در چنین کارهای فرهنگی ندارند وانرا به فاجعه وجنایت تبدل می کنند ایا پدران ماهم اینطور عمل می کرده اند؟
متاسفانه از زیباییهای چهارشنبه سوری فقط اتش بازی ان باقی مانده درحالی که فال گوش وقاشقک زدن ودیگر کارها کسی اجرا نمیکند
چه رسم و رسوم با حالی داشتیما… اما حیف که نسل ما هیچ کدوم از این چیزا رو نه می بینیم و نه تجربه می کنیم