سلام به همه نوجوانان کشور عزیزمان ایران.
همانگونه که می دانید مشاعره با موضوع آزاد در بخش اول مورد استقبال فراوان شما قرار گرفت که به دلیل تکراری شدن بعضی ابیات تصمیم گرفتیم مشاعره را در بخش دوم آغاز کنیم.
برای دیدن مشاعره بخش اول اینجــــــــــــا را کلیک کنید.
تفاوتی که این مشاعره با بخش قبلی کرده این است که این است که هر کس باید در انتهای بیت نام شاعر را نیز در پرانتز بنویسد، در غیر اینصورت بیت ایشان تایید نمی شود.
برای دوستانی که تازه به جمع مشاعره می پیوندند این توضیح را می دهیم
که مشاعره با یک بیت از طرف نشریه اینترنتی نوجوان ها شروع می شود و شما می بایست آن را ادامه دهید.
کافیست یک بیت بنویسید که با حرفی شروع می شود که نفر قبلی آن را تمام کرده. موضوع این مشاعره آزاد است و هر بیتی از هر یک از شعرای ایران زمین قابل قبول است. به یاری خدا و کمک شما حتماً مشاعره با موضوعات خاص هم راه اندازی می شود.
لطفا به بیت نفر قبلی خوب دقت کنید تا بیت را اشتباه شروع نکنید چون در این صورت شعر شما تایید نمی شود. ضمن آنکه لطفا فقط یک بیت بنویسید؛ نه کمتر و نه بیشتر.
ضمنا توجه داشته باشید که اشعار به صورت فینگلیش به هیچ وجه تایید نمی شوند.
” فراموش نکنید که حتما نام شاعر را ذکر کنید “
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت (حافظ)
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن ترک من خراب شبگرد مبتلا کن
یا رب آن ماهوش ماهرخ زهره جبین
درّ یکتایه که و گوهر یکدانه کیست؟
(حافظ)
سال وصال با او، یک روز بود گویی
و اکنون در انتظارش، روزی بقدر سالی
(سعدی)
سال وصال با او، یک روز بود گویی
و اکنون در انتظارش، روزی بقدر سالی
سعدی
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
من از بیگانگان هر گز ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
حافظ
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود…………….آدم آورد در این دیر خراب آبادم
(حافظ)
مــلکا مــهـا نــگارا صــنما بـتا بـهارا
متحیرم نـدانم که تو خود چه نام داری
(سعدی)
در این دنیا کسی بی غم نباشد
اگر باشد بنی آدم نباشد
یک سال دیگرآمد ودنیا عوض نشد
چیزی بغیرپیرهن ازما عوض نشد.
دادند دو گوش و یک زبانت ز آغاز یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی (خواجه نصیرالدین توسی)
وقت اذان گذشت وخورشیدخواب ماند/افسوس وعده های خدادرکتاب ماند(خلیل رنجبر)
تو مو می بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو
« وحشی بافقی »
تا دلم گشته گرفتار دلت
شده ازدن من کار دلت
(شعر از علی فهیمی)
دلم از دست تو ای یار چه نالان شده است
بحر دریا و بیابان چه شتابان شده است
(علی فهیمی)
شود ایا که دلدار مرا بگزیند یا که که از صحنه دنیا مرا برچیند (علی فهیمی)
شراب تلخ می خواهم که مردافکن بود زورش که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش (حافظ)
ای که در کوچه معشوقه ما می گذری بر عذر باش که سر می شکند دیوارش