امام حسین (ع) در کلام دکتر شریعتی

t امام حسین (ع) در کلام دکتر شریعتی

emam hosseia.nojavanhaدر عجبم از مردمی که خود زیر شلاق ظلم و ستم زندگی می‌کنند اما برای حسینی که آزاده زندگی کرد٬ می‌گریند. 

حسین بیش تر از آب تشنه ی لبیک بود. افسوس که به جای افکارش، زخم های تنش را نشانمان دادند و بزرگ ترین دردش را بی آبی نامیدند.

اگر در جامعه ای فقط یک حسین و یا چند ابوذر داشته باشیم هم زندگی خواهیم داشت هم آزادی، هم فکر و هم علم خواهیم داشت و هم محبت، هم قدرت و سرسختی خواهیم داشت و هم دشمن شکنی و هم عشق به خدا… 

آنان که رفتند، کاری حسینی کردند. آنان که ماندند باید کاری زینبی کنند وگرنه یزیدی‌اند. 

از کودک حسین (ع) گرفته تا برادرش و از خودش تا غلامش  و از آن قاری قرآن تا آن معلم اطفال کوفه  تا آن مؤذن  تا آن مرد خویشاوند یا بیگانه  و تا آن مرد اشرافی و بزرگ و باحیثیت در جامعه خود و تا آن مرد عاری از همه فخرهای اجتماعی، همه برادرانه در برابر شهادت ایستادند تا به همه مردان، زنان، کودکان و همه پیران و جوانان همیشه تاریخ بیاموزند که باید چگونه زندگی کنند.

از هنگامی که به جای شیعه علی (ع) بودن و از هنگامی که به‌جای شیعه حسین (ع) بودن و شیعه زینب (س) بودن، یعنی «پیرو شهیدان بودن»، «زنان و مردان ما» عزادار شهیدان شده‌اند و بس، در عزای همیشگی مانده‌ایم!

این که حسین (ع) فریاد می‌زند: آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟» مگر نمی داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این سؤال، ‌سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش از آینده است و از همه ماست.

حسین‏ علیه السلام زنده جاویدی است که هر سال، دوباره شهید می ‏شود و همگان را به یاری جبهه حق زمان خود، دعوت می‏ کند. 

حسین (ع) یک درس بزرگ‌تر ازشهادتش به ما داده است و آن نیمه‌تمام گذاشتن حج و به سوی شهادت رفتن است. مراسم حج را به پایان نمی‌برد تا به همه حج‌گزاران تاریخ، نمازگزاران تاریخ، مؤمنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر هدف نباشد، اگر حسین (ع) نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا، با خانه بت، مساوی است.

مسؤولیت شیعه بودن یعنی چه، مسؤولیت آزاده انسان بودن یعنی چه، باید بداند که در نبرد همیشه تاریخ و همیشه زمان و همه جای زمین ـ که همه صحنه‌ها کربلاست  و همه ماه ها محرم و همه روزها عاشورا ـ باید انتخاب کنند: یا خون را، یا پیام را، یا حسین بودن یا زینب بودن را، یا آن‌چنان مردن را، یا این‌چنین ماندن را … 

امام حسین‏ علیه السلام یک شهید است که حتی پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودی قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید – حاکم مدینه – که از او بیعت مطالبه می ‏کرد، «نه» گفت. این، «نه» طرد و نفی چیزی بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است. 

فتوای حسین این است: آری! در نتوانستن نیز بایستن هست. 

حسین ضعیفی که باید برای او گریست نبود… آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آن ها که جهاد را تنها در توانستن می ‏فهمند و به همه آن ها که پیروزی بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است؛ انتخابی که در آن، مجاهد با قربانی کردن خویش در آستانه معبد آزادی و محراب عشق، پیروز می ‏شود و حسین «وارث آدم» – که به بنی‏ آدم زیستن داد – و «وارث پیامبران بزرگ» – که به انسان چگونه باید زیست را آموختند … 

مقتدایان امام حسین‏ علیه السلام کسانی هستند که از مایه جان خویش در راه خدا نثار می ‏کنند و به راستی حسین آموزگار بزرگ شهادت است که هنر خوب مردن را در جان بی‏ تاب انسان ‏های عاشق، تزریق می کند.

“آن ها که تن به هر ذلتی می ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ های خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانی که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده ‏اند و مرگ خویش را انتخاب کرده ‏اند – در حالی که صدها گریزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود و صدها توجیه شرعی و دینی برای زنده ماندن شان بود – توجیه و تأویل نکرده ‏اند و مرده‏ اند، این ها زنده هستند؟ آیا آن ها که برای ماندن‏شان تن به ذلت و پستی، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده ‏اند؟ 

اکنون شهیدان کارشان را به پایان رسانده‌اند  و ما شب شام غریبان می‌گرییم  و پایانش را اعلام می‌کنیم و می‌بینیم چگونه در جامعه گریستن بر حسین (ع)  و عشق به حسین (ع)، با یزید همدست و همداستانیم؟

دکتر علی شریعتی

shariatjavid.ir

 

t امام حسین (ع) در کلام دکتر شریعتی
امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
"کار آدمای مریخیه" در کتاب فروشی‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *