دیدگاه شماره (۴)

t دیدگاه شماره (4)

میدونید چیه به نظر من هیچ آدمی از همون اولین روز که آفریده شد بد نبوده. چیزهای مختلفی به مرور زمان روی ما آدما تاثیر گذاشته. من الان 11 سالمه و پنجم ابتدایی هستم. هنوز سن زیادی ندارم ولی اینو همیشه با خودم میگم بچه هایی که از من کوچکترن خیلی پرتوقع هستن. وقتی پنج ساله بودم از همه چیز لذت میبردم برام قشنگ بودن الانم هستن و هیچ وقت دروغ نمیگفتم ولی متاسفانه یه آبجی 5 ساله دارم چون کوچیکتره و لوسه همش با خودم فکر میکنم اونو بیشتر دوس دارن. فکر نکنید حسودم ولی کاراشو می بینم که خرابکاری میکنه میندازه گردن من، همه هم باور میکنن کار منه. نمیدونم چرا دروغ اونو باور میکنن ولی راستگویی منو باور نمیکنن. اما مامانم یواشکی بهم میگه ما میدونیم زهرا مقصره ولی تو بزرگتری عیب نداره میدونیم ناراخت نمیشی. خب چرا از همین بچگی عیب رفتارشو نمیگن تا دیگه تکرار نکنه.به این نتیجه رسیدم خیلی از آدما با دروغ به هدفشون میرسن از بقیه خوشبخت ترن و همه بیشتر دوسش دارن چون کسی از رازشون خبر نداره ولی اینم بگم رازشون برملا بشه واویلاس. به خودم میگم آدما بهم اعتماد ندارن. اگر تموم آدما بهم اعتماد داشتن هیچ درغگویی وجود نداشت. شیطون گناهی نداره چون داره ماموریتشو انجام میده ولی وقتی همه میدونن آبجی کوچکترم دروغ میگه چرا باهاش صحبت نمیکنن درست بشه. منم دروغ گفتنو یاد گرفتم وقتی با من خوب حرف بزنن خب چرا الکی دروغ بگم نمره امتحانم خیلی عالی شده. چرا بگم امروز امتحان نداشتیم ولی باز سعی میکنم دروغ نگم. بزرگترا وقتی مارو به خاطر دروغ دعوا میکنن ما بچه ها یاد میگیریم دروغای بزرگتری بگیم. چرا یک بار بخاطر چیزی که اعتراف کردم تشویقم نکردن کاشکی یه روز دستگاه دروغ سنج ساخته بشه اینجوری همه از ترس اون دستگاه آدم خوبی میشن. فعلا جز خدا کسی خبردار نمیشه.

t دیدگاه شماره (4)
امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
نرمش های معکوس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *