پیرمرد مسافر کِش

t پیرمرد مسافر کِش

اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها

پیرمرد مسافرکِش.سایت نوجوان ها (1)

ترمز کرد جلوی پام. گفتم میدون؟

سرشو تکون داد که یعنی بیا بالا. نشستم و سعی کردم در رو آروم ببندم. خوشش اومد. پیرمردهای مسافرکِش لِم خاصی دارند که اگه مداوم سوار تاکسی بشید خیلی خوب دست تون میاد.

اس ام اس دادم به فاطمه من سوار تاکسی شدم تا یه ربع دیگه میرسم. نمیدونم این چه مرضی بود که فاطمه داشت. هر وقت میخواست بره کارنامه کلاس زبانشو بگیره منو دنبال خودش می کشید. اینقدر هم که استرس داشت و هولم کرد نفهمیدم چه جوری لباس پوشیدم.

از توی آینه نگاهی به من انداخت و گفت: خودِ میدون میری عمو جون؟

لبخند کِش داری زدم و گفتم بله!

مثل باقی مسافرکِش ها دنبال سوژه برای حرف زدن می گشت. کمی از ترافیک و گرونی بنزین و آلودگی هوا گفت و رسید به خاطره هاش. گفت عمو جان چند روز پیش مسافر سوار کردم از این سر شهر تا اون سر شهر، تا رسیدیم برگشت گفت پول ندارم شرمنده! آخه تو بگو دختر جان این انصافه من با این سن و سال این همه رانندگی کنم، این همه کِلاژ ترمز گاز دنده! این هم با این ماشین درب و داغون. آخرش بهم بگن شرمنده. تو بگو دخترم انصافه؟

نگاه عاقل اندر سفیهی کردم و گفتم نه دیگه مردم واقعا بی فکرن. باید اول نگاه کنند ببینن پول دارن بعد سوار ماشین بشن دیگه.

همین طور از خاطرات مسافران مختلفتش گفت و گفت تا این یک دفعه برق از چشمانم پرید. دست کردم توی کیفم. خالی تر از همیشه به چشم می آمد. رنگم پرید.

گوشیمو برداشتم اس ام اس زدم به فاطمه. پول اوردی با خودت؟

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
داستانی از حکایات مولوی؛ مرد لاف‌زن

خداروشکر سریع جواب داد نه براچی؟ باز هوس بستنی کردی؟

گفتم وای نه فاطمه کیف پولمو جا گذاشتم. توروخدا یه کاری بکن تا چند دقیقه دیگه میرسیم میدون.

دیگه جواب نداد. اصلا دیگه نمی شنیدم پیرمرد چی میگه. هرچی نزدیک تر می شدیم قلبم محکم تر میزد.

همیشه ترافیک خفیفی نزدیک میدون بود. با فاطمه جلوی پاساژ قرار میذاشتیم. ماشین کند حرکت می کرد. نزدیک میدون شدیم. جمعیت زیاد نبود ولی فاطمه هم دیده نمیشد.

همه تنم یخ کرد. هزار بار خودمو سرزنش کردم. پیرمرد گفت کجا پیاده میشی؟

هیچی نتونستم بگم. برگشتم پشتمو نگاه کردم. یه دفعه دیدم فاطمه داره با دو تا هزاری با سرعت زیاد میدوه و میاد. بلند گفتم همینجا!

زهرا امیربیک

mosabeghe

کاربر عزیز

چنانچه این مطلب مورد توجه شما قرار گرفت، لطفا آن را لایک کنید.

 

t پیرمرد مسافر کِش
امتیاز به این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *