سلام من پسری ١٨ ساله ام و امسال سال کنکوره ولی جدای از کنکور و درس و اینا اصلا یه جوری شده که انگار هیچی برام مهم نیست. منظورم از هیچی فقط درس نیست بلکه واقعا هیچی هیچی. همه چی برام بی معنی شده همش میگم که چی مثلا میگم که لذت ببرم بعد میگم که چی و همین طوری که چی هایی که به جایی ختم نمی شه. لطفا کمکم کنید.

دوست من سلام
سعی کن که حتما به یه مشاور مراجعه کنی تا در ایجاد و تقویت انگیزه بهت کم کنه .
توصیه میکنم که مقاله زیر را بخونی .
متاسفانه این روزها بی انگیزگی در حال حاضر در بین عموم مردم رواج پیدا کرده، و هر کدام از ما در اطرافیان خود تعدادی از این افراد  بی انگیزه که فاقد هر گونه شور و اشتیاقی هستند را هر روز ملاقات می کنیم.
اگر برای شما هم جای سئوال است که چرا انگیزه کافی برای دستیابی به اهداف خود را نداریم، مطالعه این مقاله می تواند نگرش شما را به کلی عوض کرده و به شما کمک می کند تا به انگیزه بالایی در زندگیتان برای حرکت به سمت اهدافتان دست یابید.
انگیزه سوخت رسیدن به اهداف است و باعث می‌شود از دید دیگران فردی با اعتمادبه‌نفس بالا به نظر بیاییم. انگیزه کششی درونی برای برآوردن نیاز است.
هرکدام از ما نیازهای خاصی داریم؛ این نیازها به کشش‌هایی تبدیل می‌شود که بر مبنای آن رفتارهای خاصی را انجام می‌دهیم. انگیزه‌های ما نیرویی انرژی‌دهنده‌ای به سمت اهدافمان ایجاد می‌کنند. هر چه انگیزه بیشتری داشته باشیم، بهتر می‌توانیم مشکلات بیشتری را از سر راهمان برداریم و اگر بتوانیم انگیزه خودمان را بالا ببریم خودبه‌خود اعتمادبه‌نفسمان هم زیاد می‌شود.
نکته بسیار مهم این است که بعضی از افراد می‌خواهند همیشه انگیزه بالایی داشته باشند. درحالی‌که باید یک حقیقت را بپذیریم و آن این است که بعضی مواقع انگیزه نداریم؛ و این‌یک چیز کاملاً طبیعی است. ولی اگر اکثر مواقع انگیزه نداریم باید در زندگی خود چند گام به عقب‌تر برگردیم و دلیل آن ر ا پیدا کنیم.

بعضی مواقع ما هدف‌داریم ولی حاضر نیستیم بهای رسیدن به آن را بپردازیم. باید بدانیم که هر هدفی یک بهایی دارد و مشکلات مربوط به خود را دارد. اصلاً این‌طور نیست که یک هدف داشته باشیم و سریع  و بدون هیچ تلاشی به آن برسیم. وقتی‌که می‌دانیم هر هدفی یک بهایی دارد، این می‌‌تواند خیلی به ما کمک ‌کند. چون وقتی خسته می‌شویم و به ما فشار می‌آید و اذیت می‌شویم می‌دانیم که در حال پرداخت بهای هدفمان هستیم و همین آگاهی به ما انگیزه بسیاربالایی می‌دهد.
با مشخص کردن دقیق اهداف و چرایی و تعهد قوی انگیزه خودبه‌خود ایجاد می‌شود.
برای تقویت ساخت و تقویت انگیزه راهکارهایی بسیار مهم و عملی در ادامه معرفی می‌شود.
چگونه انگیزه خود را قوی کنیم؟
 
این چند مورد که در ادامه توضیح داده می شوند نقش بسیار بسیار زیادی در ایجاد انگیزه و انگیزه بالا دارند.

 

 

همانطوری که اشاره کردیم اگر هدف درست‌وحسابی داشته باشیم، خودبه‌خود انگیزه کافی برای انجام کارها را هم داریم.
پیشنهاد می کنم این مقاله را نیز مطالعه نمایید. هدف چیست؟

 

چندی پیش در یک مهمانی دعوت‌شده بودم و یک خانم حدوداً سی‌ساله آنجا بود. متوجه شدم که این خانم جوان از بیماریهای مختلف قلبی، معده، ناراحتی اعصاب و … رنج می‌برد و مرتب به دکتر مراجعه می‌کند.
از من سؤال پرسید که چکار کنم و به نظرتون به کدام دکتر مراجعه کنم؟ ( دلیل سئوال کردن از من این بود که من کارشناسی رادیولوژی هم هستم و در ده سال زندگی حرفه ای خود دهها هزار مریض را در  بخش سی تی اسکن و رادیولوژی ویزیت کرده ام.)
در جواب گفتم درست است که ما بعضی وقت‌ها مریض می‌شویم و به دکتر مراجعه می‌کنیم ولی واقعاً نیازی نیست که هر روز به دکتر مراجعه کنیم  و خودمان را به استفاده از داروهای مختلف و زدن آمپول عادت دهیم.
گفت: به نظرتون چکارکنم؟
گفتم: حاضرید به چند سؤال من جواب دهید؟
گفت: بله.
گفتم: من می‌خواهم به صورت خلاصه سبک زندگی‌تان را بررسی کنم و بعد گفتم که اجازه دارم که از شما چند تا سئوال بکنم
گفت: بفرمایید.
گفتم: حالا اولین سؤال من این است در طول روز چقدر آب می‌خورید؟
گفت: نصف یک فنجان کوچک؛ و این هم زیادی است چون اصلاً تشنه‌ام نمی‌شود.
گفتم: اولین دلیل بیماری‌ات با جواب اولین سؤالم مشخص شد. ما نباید فقط هنگامی‌که تشنه‌مان می‌شود آب بنوشیم. درواقع زمانی که ما تشنه‌مان می‌شود مثل این است که یک ماشینی هستیم و چند ساعتی است که آمپر هشدار مان روشن‌شده است.
  
درواقع باید خودمان را عادت دهیم که روزانه 8-10 لیوان آب بخوریم. اصلاً نباید تشنگی ملاک آب خوردن ما باشد. در تابستان و هنگام کارهای بدنی شدید و ورزش باید بیشتر هم آب بنوشیم. ( البته این یک مثال بسیار ساده بود که در ایشان بررسی کردم و حالا خودتان فکر کنید که در طول روز چقدر مرتکب کارهای اشتباه می شویم.
مثلاً پرخوری می کنیم، شیرینی زیاد می خوریم، گوشت زیاد و سبزیجات مصرف می کنیم، ورزش نمی کنیم و….)
 
با دقت و نگاه کردن به سبک زندگی خود و کارهایی که در طول روز انجام می‌دهیم می‌توانیم آینده خودمان را هم پیش‌بینی کنیم. همه ما افرادی را دیده‌ایم که همیشه غذای چرب می‌خورند و ورزش نمی‌کنند، علاوه براینها همیشه بدبین هستند و افکار مخرب و نادرستی هم در سر دارند. آیا این افراد بیمار نمی‌شوند؟ اگر بیمار نشوند، خیلی عجیب است!!!
من مطلقاً رژیم‌های سخت و کاملاً گیاه‌خواری را توصیه نمی‌کنم ولی با همسرم یک قانون عالی داریم وقتی زیاد مهمانی هستیم و چند وعده ‌غذاهای گوشتی خورده‌ایم، حتماً در چند وعده بعدی از غذاهای گیاهی استفاده می‌کنیم. تازه این غذاهای گیاهی چند مزیت عالی هم دارند و آن این است که آماده کردنشان خیلی راحت است و هزینه زیادی هم ندارند.
بعضی وقتها چندتکه گل‌کلم و چند عدد قارچ را خرد می‌کنیم و یک قاشق روغن‌زیتون و ادویه‌های سالم به آن اضافه می‌کنیم، به مدت نیم ساعت در فر قرار می‌دهیم و بعداً سرو می‌کنیم.

زمانهایی که  این نوع غذا را می‌خوریم سرشار از انرژی هستیم و سالم و سرحال هستیم.
اقدامک:
لطفاً پنج دقیقه وقت بگذارید و به سه روز گذشته خود نگاه کنید آیا غذاهای ناسالم زیاد خورده‌اید؟ آیا ورزش کرده‌اید؟ آیا به‌اندازه کافی آب نوشیده‌اید؟
اگر جواب منفی است حتماً خود را متعهد کنید که در روزهای آینده میوه و سبزی بیشتری بخورید. حداقل روزی نیم ساعت پیاده‌روی یا ده دقیقه ورزش‌های کششی سبک انجام دهید؛ و حتماً روزی 8 لیوان آب بخورید.

 

 

افراد بسیار کمی خواب درستی دارند. اکثر افراد یا کم می‌خوابند یا زیاد می‌خوابند و یا بد می‌خوابند. تابه‌حال از خودتان سؤال کرده‌اید که چرا خواب بد می‌بینم؟ چرا خوب نمی‌خوابیم؟ چرا زیاد خواب بد می‌بینیم؟ چرا راحت نمی‌خوابیم؟
اگر خواب کافی  نداشته باشید و یا کیفیت خواب تان خوب نباشد در طول روز بعدی کسل و بی حوصله هستیم و انگیزه انجام هیچ کاری را نداریم، تحمل ما بسیار پایین می آید و خیلی زود عصبانی می شویم.
مطمئناً تا اینجا متوجه شده اید که بی انگیزگی دلایل مختلفی دارد و یکی از دلایل مهم آن هم کم خوابی و یا خواب بد است.
چند نکته  ساده زیر به ما کمک می‌کند تا خواب راحتی داشته باشیم:
1- سعی کنیم هر شب سر یک ساعت مشخص به خواب برویم.
2- در شبانه‌روز حداقل هفت ساعت بخوابیم.
3- یک ساعت قبل از خواب از موبایل استفاده نکرده و تلویزیون نگاه نکنیم .

 

از حدود یک دو پیش تمام ورودی‌های ناخواسته ذهنم را بسته‌ام. تلویزیون نمی‌بینم. اخبار نگاه نمی‌کنم در هیچ گروه و کانالی که کمکی به بهبود وضع زندگیم نمی‌کند، شرکت نمی‌کنم. همچنین افراد منفی اطرافم را فیلتر کرده‌ام. چون اگر جلو این‌ کارها را نگیرم، احساس می‌کنم دنیا مکانی پر از خطر و استرس و ناراحتی برایم خواهد بود.
پس نهایت تلاش خودم را کرده‌ام تا فقط روی موارد مثبت تمرکز کنم و همین باعث شده تا اکثر اوقات روحیه عالی داشته باشم.
به‌جای نگاه کردن به اخبار تلاش می‌کنم که خودم را تحلیل کنم و هر شب خودم را ارزیابی‌کنم. مثلاً فلان کار را باید  چگونه انجام می‌دادم؟ و یا با فلان شخص باید چگونه رفتار می‌کردم؟
با انجام این کارها، به لطف الهی از دو سال پیش کیفیت زندگیم خیلی بهتر شده و پیشرفت‌های چشمگیری هم داشته‌ام.
 
به شما قول میدهم اگر این انرژی راکه برای نگاه کردن سریالهای نامناسب، اخبار و شبکههای اجتماعی صرف میکنید در کسبوکار و زندگی شخصی و خانوادگیتان صرف کنید، شاهد تغییرات شگفتانگیزی و بسیار مثبتی خواهید بود.
این‌ها را به این خاطر به شما می‌گویم چون خودم تجربه کرده‌ام و نویسنده  و سخنران حرفه ای شدن فقط پاداش کوچکی است که ‌بعد از این تغییرات به ظاهر ساده دریافت کرده‌ام.
اقدامک
لطفاً هر شب قبل از خواب 5 دقیقه وقت بگذارید و رفتارهای هر روز خودتان را تحلیل کنید. اگرچند روز این کار را انجام دهید شاهد تغییرات خوبی در زندگی تان خواهید بود؛ و از عادت‌های خود آگاه خواهید شد.

 

 

حدود یکسال پیش یک نفر برای مشاوره به من مراجعه کرد. قبلاً به روان‌پزشک هم مراجعه کرده بود. وقتی از او خواستم که حرف بزند و مشکل خودش را مطرح کند. به محض اینکه شروع به صحبت کرد، دیدم که از همه‌چیز و همه‌کس ناراحت است. مثلاً از باجناغش شدیداً ناراحت بود که چرا موقعی که مشغول ساختن خانه‌اش بوده، به او کمک نکرده است و یا اینکه چرا مادرش بین او و بقیه برادرانش فرق قائل می‌شود و…
این طرز فکرها نشانه یک بیماری نگرشی بودند. بیماری که ما سریع قضاوت می‌کنیم و به مسائل از زاویه‌ای نگاه می‌کنیم که حالمان را بد می‌کند.
 
این کتاب حاصل تجربیات و اندیشه‌های مردی از تبار سرخپوستان آمریکای مرکزی است. وی تحصیلات پزشکی خود را به پایان رسانید و در جراحی تخصص گرفت. بعداً در اثر سانحه اتومبیل تجربه‌ای نزدیک به مرگ برایش پیش آمد و این تجربه زندگی او را متحول کرد. او شروع به طرح پرسش‌هایی از خویشتن کرد و برای یافتن پاسخ‌ها به تمرینات شدیدی در جهت کسب مهارت در خرد باستانی خویش پرداخت.

آنچه دون میگوئل روئیز می‌خواهد بگوید این است که:
هریک از ما در قلمرو زندگی شخصی خویش قادریم باورهای منفی موروثی را به ‌تدریج تغییر دهیم و در تبدیل این «رؤیای دوزخی» به «رؤیای بهشتی» نقشی ایفا کنیم.
وی معتقد است شما باید چهار میثاق را در زندگی خود اختیار کرده تا شاهد تحولات شگفت‌انگیزی باشید:
« با کلام خود گناه نکنید.»
چون کلام شما می‌تواند کل باور یک نفر را در مورد خودش در جهت مثبت یا منفی تغییر دهد.
قسمتی که هسته بحث ماست این میثاق دوم است.
2- « هیچ چیز را به خود نگیرید. »
چون هیچ‌کدام از کارهایی که دیگران می‌کنند به خاطر ما نیست. وقتی‌که چیزی را به خود می‌گیریم، خود را به رنج می‌اندازیم و باور خود را تغییر می‌دهیم. بنابراین همواره به دنبال دل خود برویم. هر اتفاقی در اطراف ما افتاد، آن را به خود نگیریم.
مثلاً اگر کسی در خیابان اهانتی کرد، به خودِ او برمی‌گردد و نباید آن را به خودمان ربط دهیم. اگر به خود بگیریم آن را پذیرفته‌ایم و در این صورت زهر درون انسان جریان یافته و انسان به دام رؤیای دوزخ گرفتارشده است. هیچ کاری از کارهای دیگران به خاطر ما نیست.
همه‌ی مردم در رؤیای زندگی خود زندگی می‌کنند و رؤیای انسان‌ها با یکدیگر کاملاً متفاوت است اگر ما چیزی را به خود بگیریم درواقع آن را پذیرفته‌ایم و زهر آن را درون خود جاری کرده‌ایم. ما هرگز مسئول اعمال دیگران نیستیم و فقط مسئول اعمال خودمان هستیم
3- « تصورات باطل نکنید. »
زیرا در این صورت تعارض درونی بسیاری ایجاد می‌کنید
4- « همیشه بیشترین تلاشتان را بکنید » درنتیجه زندگی پرشوری خواهید داشت و فعال و خلاق خواهید بود.
آرامش بستگی به این دارد که از چه زاویه‌ای به اتفاقاتی که برای ما روی می‌دهد نگاه می‌کنیم. به‌هیچ‌عنوان نباید چیزی را که به ما می‌گویند به خودمان بگیریم.
از دیدگاه منطقی هم روش صحیح این است که اگر هیچ‌چیزی را به خودمان نگیریم حالمان خوب می‌شود. ولی اگر به خودمان بگیریم زمان حال ما خراب می‌شود و در ادامه هم زندگی خودمان و اطرافیانمان را خراب می‌کنیم.
خدا را شکر می‌کنم که از زمانی که آگاه شده‌ام فقط و فقط دارم برای خودم و دل خودم زندگی می‌کنم. البته برای تمامی افراد احترام ویژه‌ای قائل هستم، ولی از هیچ‌کسی توقعی ندارم و حرف هیچ‌کسی را به خودم نمی‌گیرم، حتی اگر در موردی خاص صددرصد منظورشان من بوده باشم.
این نگرش آرامش خاصی به زندگی من داده است. تجربه چندین سال کار کردن با افراد بیمار، به من ثابت کرد که دلیل بیماری و ناراحتی اکثر افراد این است که آن‌ها اکثر اوقات از کسی و یا چیز خاصی ناراحت هستند.
واقعاً چرا ما باید از کسی ناراحت باشیم و چرا باید شادی خود را به نحوه برخورد افراد با خودمان گره بزنیم؟
با رعایت موارد ذکرشده در این فصل، شما می‌توانید اکثر اوقات انگیزه خود را در سطح بالایی نگه دارید. اعتماد به نفسی که از نتیجه این کار حاصل می شود، ستودنی است و ارزش آن را دارد که برایش مقداری خودمان را به زحمت بیندازیم.
اقدامک
لطفاً ده دقیقه زمان بگذارید و اگر خیلی وقت ها انگیزه ندارید و بی حوصله هستید دلیل آنرا را پیدا کنید و گامهای کوچکی را در راستای اصلاح آن بردارید.
 

موفق باشی