روزنوشته‌های کلانتر پفک (۱۴)

t روزنوشته‌های کلانتر پفک (۱۴)

اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها

یاسمن رضاییان:

پفک اهل علم

غروب.سایت نوجوان ها (1)دم غروبی داشتم از سر خیابان به خانه بر می گشتم که یک دفعه چیزی به ذهنم رسید. راستش من عاشق خورشید هستم، چه موقعی که طلوع می کند و چه زمانی که غروب می کند. حتی یکی از بهترین سرگرمی هایم این است که بنشینم و طلوع و غروب خورشید را تماشا کنم. خلاصه که این خورشید مهربان همیشه ذهن مرا به خودش مشغول کرده است و امروز که داشتم به خانه بر می گشتم از خودم پرسیدم: «چرا خورشید گاهی نارنجی می شود؟ یا چرا گاهی نورش بنفش می شود؟»
بعد از این سؤال، کمی سرم را تکان دادم و گفتم: «ای ول پفک، به راستی که کلانتری برازنده توست!» می پرسید چه ربطی داشت؟ برای اینکه یک کلانتر همیشه به مسائل ریزی توجه می کند که از چشم بقیه پنهان می ماند. مطمئنم خیلی از گربه ها تا حالا خورشید نارنجی و نورهای بنفش را دیده اند ولی این سؤال ها را از خودشان نکرده اند. خلاصه که به خودم گفتم آدم همیشه باید یک موضوع برای تحقیق و مطالعه داشته باشد. اصلاً از همین امروز تصمیم گرفته ام روی یک موضوع علمی کار کنم و هر وقت به نتیجه رسیدم بروم سراغ یک موضوع دیگر. موضوع اول هم این است: «چرا خورشید و پرتوهایش به رنگ های متفاوت در می آیند؟» به به، چه موضوع معرکه ای!
نتیجه می گیریم: کلانتر پفک با نگاهی پرسشگرانه به اطرافش می نگرد و تا جواب سؤال هایش را نگیرد قضیه را رها نمی کند. پیشنهاد می شود مثل کلانتر پفک همیشه موضوعی برای مطالعه و تحقیق داشته باشید.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
دستاورد‌های روزانه‌ یک نوجوان خیلی ردیف (41)

t روزنوشته‌های کلانتر پفک (۱۴)
امتیاز به این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *