سوال:
من ایام تعطیلات تابستون رو کلاس زبان میرفتم. اونجا یه معلم داشتم که خیلی دوسشون دارم اندازه ی عموی واقعیم یا شاید هم خیلی خیلی بیشتر. و حالا حدودا 4 ماه میشه که من ندیدمشون و دلم براشون خیلی تنگ شده. تصمیم داشتم که برم موسسشون و ببینمشون اما خانواده ام به من اجازه نمیدن که تنهایی برم و هیچکدومشون هم وقت ندارن که با من بیان. تو این مدت بارها و بارها دلم خواسته که باهاشون تماس بگیرم و صداشون رو بشنوم اما ترسیدم که خانواده ی من با این کار موافق نباشن و باهاشون بحثم بشه. در واقع خانواده ی من از ایشون زیاد خوششون نمیاد اما من خیلی دوسشون دارم.از طرفی دیگه دلم طاقت نداره و نمیتونم تا تابستون صبر کنم تا ببینمشون. دلم میخواد که به مناسبت تبریک سال نو بهشون زنگ بزنم اما هنوز دودلم و نمیدونم که باید چیکار کنم. ازتون خواهش میکنم که کمکم کنید. ممنون.
پاسخ:
دوست خوبم، اینکه میدونی خانواده ات با داشتن چنین رابطه ای مخالف هستند، محکمترین راهنما را در دستت داری که بهت کمک کنه وارد جریان و رابطه هایی نشی که نهایت آن معلوم نیست چگونه خواهد بود. قطعا خودت هم میدانی که داشتن چنین احساسی بیشتر از هرچیز به دوره سنی که در آن قرار داری مربوط است و به همین دلیل هر چیزی که موجب شود تا احساست کنترل شود و نتوانی مطابق میلت رفتار کنی بیشتر به صلاحت خواهد بود.
خوب در شرایط موجود، ناچاری تا دوره بعدی یعنی تابستان صبر کنی و از طرف دیگر مخالفت خانواده هم دلیل دیگری است که در فاصله رسیدن تا تابستان امکان ارتباط بیشتر برقرار نشود، این دو عامل موجب میشود که تو با احساس علاقه ای که در خودت پیدا میکنی، بگذرانی و رفتار دیگری از خودت نشان ندهی.
با این اوصاف میتوانی نتیجه بگیری که با تماس یا پیام تبریک تو به ایشان موافق نیستم و فکر میکنم انتخاب خوبی نیست که بخواهی در خارج از چارچوب استاد و شاگردی، به بیشتر بودن رابطه دامن بزنی.
امیدوارم بتوانی با اراده قوی و به کار گیری منطق بر احساسات درونی ات فائق آیی.
برای آشنایی با خانم مشاور و نحوه طرح پرسش خود از ایشان اینجـــــــــــا را کلیک کنید.