معرفی کتاب “یخی که عاشق خورشید شد”

اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها

زمستان تمام شده و بهار آمده بود. گل‌ها و گیاهان، یکی یکی سرشان را از خاک بیرون می‌آوردند. تکه‌ی یخ کنار سنگ بزرگ نشسته ‌بود. تمام زمستان سرش را به سینه‌ی سنگ گذاشته بود؛ جای خوبی برای خوابیدن بود. باد سردی که از کوه می‌وزید، تن یخ را سفت و محکم کرده بود. تنش شفاف و بلوری شده بود. چند روزی بود تکه‌ی یخ احساس می‌کرد چیزی تنش را قلقلک می‌دهد. یک روز آرام چشم‌هایش را باز کرد و از لابه‌لای شاخه‌های درختی که کنارش بود، نوری دید. کنجکاو شد و به درخت گفت: «کمی شاخه‌هایت را کنار می‌زنی؟» درخت با بی‌حوصلگی شاخه‌هایش را کنار زد. تکه یخ چشمش به آفتاب افتاد. – وای چقدر قشنگ است. چرا تا حالا او را ندیده بودم؟! درخت گفت: « این خورشید است. من سال‌هاست او را می‌بینم.»…….

این آغاز کتابی است که قرار است در روزهایی که همه به فکر فوتیال و توپ گرد هستند پیام دوستی بچه های ایران را به بچه های برزیلی برساند. کتاب «یخی که عاشق خورشید شد» اثری است از رضا موزونی با تصویرگری میثم موسوی که شرح عشق یک قطعه یخ به خورشید و استمرار آن را از زمستانی سرد تا بهاری گرم روایت می‌کند. درون ‌مایه‌ی این اثر پیام‌آور مهربانی و دوستی و محبت است و در بخشی از آن قطعه یخ زیر لب می‌گوید: «چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی؟ چه فایده که کسی را دوست داشته باشی؛ ولی نگاهش نکنی» نسخه‌ی پرتغالی این کتاب نیز با همکاری موسسه فرهنگی‌ هنری اندیشه شرق، وزارت ورزش و جوانان، وزارت امور خارجه، فدراسیون فوتبال و اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان به برزیل ارسال می‌شود و هم‌ زمان با تمرین‌ها و بازی‌های تیم ملی در چهارچوب این رقابت‌ها به کودکان و نوجوانان برزیلی اهدا خواهد شد. در پشت جلد این کتاب به زبان پرتغالی (زبان رایج مردم برزیل) خطاب به کودکان این کشور نوشته شده است: «دوست خوبم! می‌دانم داری به چی فکر می‌کنی. من هم به تو فکر می‌کنم و به خورشید که وسط آسمان به دنیا لبخند می‌زند. حالا که از هم دوریم و نمی‌توانیم دست همدیگر را بگیریم، بیا به هم خیلی فکر کنیم.»