اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
آن کس که زنم بوسه به پایش، مادر
بودم همه محتاج دعایش، مادر
حتی به قیامت سندی در دستش
یک جا همه عرشه برایش، مادر
با این همه در خانه ما بود، اما
جز غصه نبود آب و غذایش، مادر
کارش که نماز و روزه خواب، همین
این شد که شد عاشق خدایش، مادر
یک باره شکوفه پریدن گل کرد
گل ها همه افتاده به پایش، مادر
گوید چه کنم که لحظه پرواز است
باید برود به روستایش مادر
او رفت و هوای دل من بارانی است
تنها که دلم کرده هوایش، « مادر »
یادداشت سردبیر:
به قلم حسین کامرانی دانش آموز دبیرستان نمونه دولتی اندیشه شیراز از اعضای فعال سایت
کاربر عزیز
چنانچه این مطلب مورد توجه شما قرار گرفت، لطفا آن را لایک کنید.
خدا روشکر سایه ی مادرو پدرم بالای سرمه!!!
قدرشون رو خییییییییلیییییی بدونین!!!
دوست دارم خدا!!!
دوست دارم مامان!!!!
دوست دارم بابا!!!!
مامان جون خیلی دوســـــــــتت دارم
عالیه خیییلى لذت بردم