در سری جدید مسابقات سایت نوجوان ها سری به دنیای نویسندگی زده ایم و از شما عزیزان می خواهیم...
مسابقه داستان نویسی ، مسابقه ای بر سنجیدن استعداد نوجوان ها در زمینه نویسندگی
ساعت ۶:۳۰، الهام ۲۳ ساله با صدای آهنگ موبایلش از خواب بیدار میشود. ساعت ۶:۴۰، وضو میگیرد و نماز...
روزی روزگاری. مردی زندگی می کرد. او هر روز صبح به گنجشک هایش و گاو ها غذا می داد....
صدای بلند جیغ گریه داد و فریادهای آشنا درد وحشتناکی که تمام وجودم فریاد می زد و سرمای استخوان...
روی صندلی پشت میز کامپیوتر وا رفتم… اصلا بااورم نمیشد… هر چی حس بد تو دنیا وجود داشت رو...
روز اولی بود که نت (اینترنت) گوشیم رو وصل کردم. خیلی خوشحال بودم. اولین کاری که کردم این...
باران می بارید و آخرین نفس های بهارانه را به مسافران هدیه می داد، صدای سوت قطار در گوش...
صدای بلندی بگوشم رسید. فکر کردم که شاید حسین دارد با علی پسر عمه اش دعوا می کند. گفتم...
زهره از پشت پنجره کوچک دوربین فیلمبرداری به پسربچه نگاه کرد. دوربین را جلوتر برد و زوم کرد روی...
امروز روزی است که یکی از مجهزترین شرکت های دارویی افتتاح می شود. من و ۱۷ دوست دانشمند دیگرم...
آخرین دیدگاهها