مسابقه داستان نویسی ، مسابقه ای بر سنجیدن استعداد نوجوان ها در زمینه نویسندگی
در سری جدید مسابقات سایت نوجوان ها سری به دنیای نویسندگی زده ایم و از[ادامه مطلب]
ساعت 6:30، الهام 23 ساله با صدای آهنگ موبایلش از خواب بیدار میشود. ساعت 6:40،[ادامه مطلب]
10 نظر
روزی روزگاری. مردی زندگی می کرد. او هر روز صبح به گنجشک هایش و گاو[ادامه مطلب]
صدای بلند جیغ گریه داد و فریادهای آشنا درد وحشتناکی که تمام وجودم فریاد می[ادامه مطلب]
5 نظر
روی صندلی پشت میز کامپیوتر وا رفتم… اصلا بااورم نمیشد… هر چی حس بد تو[ادامه مطلب]
4 نظر
روز اولی بود که نت (اینترنت) گوشیم رو وصل کردم. خیلی خوشحال بودم. اولین[ادامه مطلب]
37 نظر
باران می بارید و آخرین نفس های بهارانه را به مسافران هدیه می داد، صدای[ادامه مطلب]
16 نظر
صدای بلندی بگوشم رسید. فکر کردم که شاید حسین دارد با علی پسر عمه اش[ادامه مطلب]
7 نظر
زهره از پشت پنجره کوچک دوربین فیلمبرداری به پسربچه نگاه کرد. دوربین را جلوتر برد[ادامه مطلب]
امروز روزی است که یکی از مجهزترین شرکت های دارویی افتتاح می شود. من و[ادامه مطلب]
9 نظر
از شهر دور می شویم. با این که این ترافیک ترمز زدن های متعدد پدرم[ادامه مطلب]
1 نظر
دخترکی روستایی اسمش مریم بود. مریم قصه ما کودک اما ذهن بزرگسال داشت. مریم تو[ادامه مطلب]
22 نظر
داستانی کودکانه بر مبنای مثلی معروف؛ موش رو نبین چه ریزه موش کوچولو که اسمش موش[ادامه مطلب]