وقتی ما خواب بودیم لوح حمورابی را از شوش به پاریس بردند!

t وقتی ما خواب بودیم لوح حمورابی را از شوش به پاریس بردند!

لوح حمورابی

Letter of Hammurabi nojavanha

قانون حمورابی بزرگ ترین نشان تمدن میان رودان (بین النهرین) است که بر روی ستونی از جنس بازالت به بلندای 2.25 متر و پهنای 65 سانتی متر به دستور حمورابی (1792-1750 ق.م) حک شده است. او فرمانروای بنام بابل در شهر سیپار، شهر شاماش خدای عدالت بود. این لوح در سده ی دوازدهم پیش از میلاد به وسیله ی شاهزاده ی کشور همسایه، ایلام که در ایران قرار داشت، از بابل به شوش آورده شد. این لوح به همراه آثار دیگری از بابل در آکروپولیس شوش قرار داشت. لوح حمورابی مهم ترین لوح حاوی قوانین به جامانده از خاور نزدیک باستانی است و متن آن بیانگر نکات ارزنده ای درباره ی مذهب، اقتصاد، جامعه و تاریخ آن دوره است. تصویر لوح نشانگر این است که شاه دستورات خود را به شاماش منسوب می کند. متن لوح به خط میخی و به زبان اکده ای نوشته شده است.  لوح حمورابی شامل 282 ماده در باب حقوق جزا، حقوق مدنی و حقوق تجارت است و اصل آن هم اکنون در موزه لوور شهر پاریس نگه داری می شود. لوح حمورابی برای بررسی به موزه لوور رفت و تنها بدلی از آن به ایران تحویل داده شد که از جنس گچ بوده و هم اکنون در موزه ایران باستان موجود است. این لوح پس از آن هیچ گاه به ایران برنگشت. مشابه این اتفاقات متاسفانه در دوره قاجار بسیار اتفاق افتاد.

 

برخی قوانین مربوط به احکام دزدی

اگر کسی شخصی را متهم کند و متهم شده به رودخانه برود و در آب غرق شود، اتهام درست بوده و اتهام زننده خانه ی متهم را صاحب می شود. اگر رودخانه بی گناهی متهم را ثابت کند و او بدون آسیب بیرون بیاید، اتهام زننده به مرگ محکوم است و متهم خانه ی اتهام زننده را صاحب می شود. اگر شخصی اتهام جرمی را نزد بزرگان (پیران) بیاورد و نتواند اثبات کند، اگر اتهام جرم بزرگ باشد مجازات او مرگ است. اگر شخصی چیزی را از معبد یا دربار بدزدد هم دزد و هم دریافت کننده ی جنس محکوم به مرگ هستند. اگر کسی از پسر یا برده ی مرد دیگری بدون شاهد یا قرار داد چیزی بخرد، طلا یا نقره، برده ی مرد یا زن، گوسفند یا گاو، فرد خریدار در حکم دزد است و به مرگ محکوم است. اگر کسی گله یا گوسفند یا خوک یا بزی بدزدد و آن متعلق به خدا یا دربار باشد باید ۳۰ فولد بپردازد. اگر متعلق به مرد آزاد دیگری باشد باید ۱۰ فولد بپردازد و اگر چیزی برای پرداخت ندارد به مرگ محکوم است. اگر کسی جنسی را از دست بدهد و آن را در مالکیت دیگری بیابد و این شخص ادعا کند که آن را از بازرگانی و در برابر شاهدانی خریده و صاحب مال نیز ادعا کند که شاهدانی دارد که شهادت دهند این جنس از آن اوست، آن گاه باید خریدار، تاجر، و مالک نیز شاهدان خود را بیاورند و قاضی شهادت آن ها را بیازماید. در این صورت تاجر، دزد به حساب می آید و به مرگ محکوم است. اگر  خریدار و تاجر، شاهدان را نیاورند و مالک شاهد بیاورد، خریدار دزد است و به مرگ محکوم. اگر مالک شاهدی نیاورد در آن صورت او بدکار است و به مرگ محکوم. اگر شاهدان در دسترس نباشند، قاضی فرجه ی شش ماهه ای می دهد و اگر در آن ۶ ماه نیز شاهدان نیایند، فرد بدکار است و باید جریمه بپردازد. اگر کسی برده ی مرد یا زنی از دربار یا از مرد آزاد دیگری را در خارج از دروازه ی شهر بگیرد، او به مرگ محکوم است. اگر برده ی مرد یا زن فراری از دربار یا متعلق به مرد آزاد دیگری به خانه ی کسی بروند و او آن را به مجل اعلان عمومی نیاورد رییس خانه به مرگ محکوم است. اگر کسی برده ی مرد یا زنی را در مناطق بیابد و آن را به صاحبش برگرداند صاحب برده باید دو شکل نقره به فرد بپردازد. اگر برده از گفتن نام صاحب خود خودداری کند باید آن را به قصر آورند و جستجوی بیش تری شود تا او را به صاحبش باز گردانند. اگر کسی سوراخی به خانه ای حفر کند (برای دزدی) شخص در برابر همان سوراخ باید کشته و دفن شود. اگر از کسی دزدی شد و دزد گرفته نشد او باید با سوگند آنچه از او دزدیده شده را بیان کند و جامعه یا آن که در محدوده ی قدرت او این دزدی رخ داده باید دزدی را جبران کند. اگر شخصی دزدیده شد، جامعه باید یک مینا نقره به بازماتندگان شخص بپردازد. اگر آتش، خانه ای را ویران می ساخت و کسی که آمده بود آتش را خاموش کند چشم به مال صاحبخانه داشت و آن مال را تصرف کرد باید خود در آتش افکنده شود. اگر سردسته یا سرباز معمولی ای که باید به فرمان شاه به جنگ می رفت، سربازی را اجیر کند تا به جای او به جنگ رود، اگر از پرداخت خودداری کند آن سردسته/سرباز به مرگ محکوم است و فرد اجیر خانه ی او را صاحب می شود. اگر شخصی مزرعه ی خود را به نرخ مشخصی اجاره داد و پول را دریافت کرد ولی هوای بد، محصول را از میان برد، خسارت بر عهده ی کشاورز است. اگر کشاورز به دلیل ناموفقیت در سال نخست، کشت را به دیگری بسپارد، مالک نمی تواند ایرادی بگیرد و مطابق قرارداد سهمش را در پایان دریافت می کند.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
زنان تاریخ ساز ایرانی

نون و آب

t وقتی ما خواب بودیم لوح حمورابی را از شوش به پاریس بردند!
امتیاز به این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *