غزل شماره ۱۰۰ حافظ

دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد

گفتا شراب نوش و غم دل ببر ز یاد

گفتم به باد می‌دهدم باده نام و ننگ

گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد

سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست

از بهر این معامله غمگین مباش و شاد

بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ

در معرضی که تخت سلیمان رود به باد

حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است

کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد

تعبیر:

توکل به خدا کن. در کاری که انجام می دهی بدی وجود ندارد و عاقبت بسیار خوبی دارد. قبول کن چیزی را از دست نمی دهی. غصه نخور. شاد باش که به مقام و پول یکجا دست پیدا می کنی. از پند دیگران ناراحت نشو. عمرت هم طولانی است.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 395 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *