غزل شماره ۳۶۶ حافظ

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم

از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم

ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم

تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم

سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت

به طلبکاری این مهرگیاه آمده‌ایم

با چنین گنج که شد خازن او روح امین

به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم

لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست

که در این بحر کرم غرق گناه آمده‌ایم

آبرو می‌رود ای ابر خطاپوش ببار

که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم

حافظ این خرقه پشمینه مینداز که ما

از پی قافله با آتش آه آمده‌ایم

تعبیر:

دست تقدیر مسیر زندیگتان را تغییر داده است اما در همه حال از یاد خدا غافل نشده ید. دست به دعا برداشته اید تا خداوند شما را یاری کند. کرم و بخشش خدا شامل حالتان می شود. آبروی کشانی که می خواستند شما را گناهکار جلوه دهند می رود و همه چیز روشن می شود.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 492 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *