یک قطعه شعر ماندگار از احمد عزیزی در وصف “امام رضا (ع)”

t یک قطعه شعر ماندگار از احمد عزیزی در وصف "امام رضا (ع)"

%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b1%d8%b6%d8%a7-%d8%b9-1

‫تا تو قدم می زدی بر لب حوض نظر

وه چه گلی می شکفت بر لب ایوان من

نان غلامان دهید شام ندیمان نهید!

آمده آن شاه حسن سر زده بر خوان من

بی سر و دستار و مست ، شیشه ی دردی به دست

غلغل مینا شکست بلبل دستان من

می زده و بی خبر ساقی و مطرب به بر

شاه جهان در گذر زینهمه عصیان من

بوته ی هجران چقدر کج نظر افتاده است

زیره ی زر می دهد بر رخ کرمان من

گر تو بگویی که نیست صورت حیران به مرا

در حرم روی کیست آینه گردان من

بر در سلطان طوس آمده ام پای بوس

حضرت شمس الشموس شاه خراسان من‫

 احمد عزیزی

الف

t یک قطعه شعر ماندگار از احمد عزیزی در وصف "امام رضا (ع)"
امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
با شال کلاه بسازید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *