تاریخ ایران (۲)

t تاریخ ایران (2)

تمدن های نخستین

رواج کشاورزی مردمان را برآن داشت که در جستجوی زمین های مناسبی برآیند. از جمله این زمین ها خاکی بود که تازه از گل و لای رودهای دجله و فرات در بالای خلیج فارس فراهم شده بود و برای زراعت بسیار مناسب بود. مردمی از کوه و دشت ایران به آن جا رفتند و دهکده هایی ساختند. کم کم جمعیت در آن سرزمین فراوان شد.

نزدیک به شش هزار سال پیش قوم دیگری به آن ناحیه آباد رسید. این قوم را سومری می خوانند. شاید این مردم نو رسیده از راه قفقاز و شمال غربی ایران آمده بودند.

تمدن ایران (1)

سومریان 

تمدن ایران (3)در کنار خلیج فارس و قسمت پائین سرزمینی که میان دو رود دجله و فرات است سومریان شهرهائی ساختند و دولتی تشکیل دادند. این قوم نخستین بار برای نوشتن نشانه هائی اختراع کردند که مانند میخ های افتاده و ایستاده است. به این سبب آن را “خط میخی” می خوانیم. با این خط روی لوحه های گلی می نوشتند و آن لوحه ها را می پختند تا دیرتر بشکند. از این گونه نوشته ها به خط و زبان سومری بسیار مانده است که آن ها را در همین سال های آخرین از زیر خاک بیرون آورده و خوانده اند. از روی آن ها می توانیم وضع زندگی و تاریخ و سرگذشت این قوم را که قرن ها در آن ناحیه زندگی می کردند دریابیم.

سومریان با این شیوه کتاب هایی می نوشتند و ادبیات و دانش خود را بر آن ها ثبت می کردند و به فرزندان خود می آموختند. دستگاه اداری منظم داشتند. مدرسه ها تأسیس کرده بودند. پیکر خدایان خود و مردان و زنان بزرگ را از سنگ می تراشیدند یا با گل پخته درست می کردند. ده ها هزار لوحه که شامل اطلاعات درست و دقیق از وضع زندگی این قوم است یافت شده که در موزه های بزرگ دنیا نگهداری می شود. وضع قانون از کارهای مهم سومریان است.

اکدیان

 در شمال سرزمینی که جایگاه سومریان بود، یعنی در آن حدود که امروز شهر بغداد واقع است، قوم دیگری زندگی می کرد که ایشان را اکدی می خوانند. این مردمان که از نژاد سامی بودند نزدیک به پنج هزار سال پیش بر سومریان دست یافتند و پادشاه ایشان که “سرگن” نام داشت کشوری برپا کرد که از حدود کرمانشاه تا شام و کناره های دریای روم وسعت داشت.

دوره رونق اکدیان سیصد سال به طول انجامید. سپس باز سومریان قدرت یافتند و پادشاه بزرگی به نام “گودآ” شهر کاکاش را پایتخت کرد.

در آن دوره باز به جای زبان سامی که اکدیان به کار می بردند زبان سومری رسمی شد و در نوشته ها به کار رفت.

عیلامیان یا انشان

 در همین زمان، یعنی نزدیک پنج هزار سال پیش از این، قومی که درست نژادشان را نمی دانیم در خوزستان امروز و دامنه کوه های بختیاری دولتی تأسیس کردند که دولت عیلام خوانده می شود. پایتخت این کشور شهر شوش بود و اهواز نیز از شهرهای مهم این دولت شمرده می شد. دولت عیلام پیوسته با دولت های سومر و اکد در جنگ بود. چندی سومریان بر آن تسلط یافتند. سپس پادشاهی “ریم سین” نام در عیلام به سلطنت رسید که دولت واحد سومر و اکد را منقرض کرد و از آن پس دیگر سومریان و اکدیان استقلالی نیافتند و با ملت های سامی که در میانه رودهای دجله و فرات زیست می کردند آمیختند و در آن ها حل شدند.

اما دولت عیلام تاریخ مفصلی دارد و در طی آن بارها با دولت های آشور و کلده که جانشین سومریان و اکدیان بودند زد و خورد کرده و گاهی فاتح و گاهی مغلوب شده و سرانجام در سال 1266 پیش از هجرت یعنی بعد از دو هزار سال به دست پادشاه آشور برافتاده است.

کشور عیلام ولایت های جنوب غربی ایران، یعنی خوزستان و لرستان و مغرب فارس را تا بوشهر شامل بوده است.

عیلامیان خط میخی را از سومریان آموختند. اما برای نوشتن زبان خود در علامت های آن تغییراتی دادند چنان که اغلب یک علامت در این دو زبان نشانه صورت های مختلف است.

بابلیان 

تمدن ایران (2)

 در همین روزگاری که دولت عیلام یا انشان سوسونکا، در مغرب ایران برپا شده بود مردمان سامی نژاد که از شبه جزیره عربستان آمده بودند به کناره رودهای دجله و فرات رسیدند و در آن جا ساکن شدند و کم‌کم دولتی بزرگ برپا کردند که نزدیک دو هزار سال دوام یافت. این مردم را به مناسبت نام شهری که بعدها پایتخت دولت نیرومند ایشان شد بابلی می خوانند. بابل یکی از شهرهای قدیم سومر بود.

مردم سامی نژاد ابتدا به کشورهای سومر و آکد آمدند و چندی زیر فرمان آن ها زیست کردند. سپس کم‌کم بر آن ها چیره شدند و سلسله هائی از پادشاهان پدید آوردند.

بابلیان تمدن وسیعی داشتند. خط میخی را از سومریان آموختند و نوشته های فراوان در باره امور تاریخی و دینی و ادبی و دانش های گوناگون از ایشان مانده است.

 آشوریان

تمدن ایران (4)آشوریان نیز یکی از اقوام سامی نژاد بودند که نخست در بابل و زیر فرمان پادشاهان آن کشور می زیستند، کم‌کم به آبادی های قسمت وسط رود دجله و کوهستان های نزدیک آن جا رفتند و مدتی از پادشاهان بابل فرمانبری می کردند. سپس خود دولتی تشکیل دادند که مرکز آن ابتدا شهر آشور بود و بعد شهر کالاه یا کلاخ و سرانجام شهر نینوا را پایتخت قرار دادند. آشوریان قومی سنگدل و غارتگر بودند و پیوسته به آبادیهای پیرامون خود می تاختند و آن ها را غارت می کردند و مردان و زنان را می کشتند و به اسیری می بردند. در نوشته هائی که روی سنگ و لوح های گلی از ایشان مانده است همیشه شاهان آشور داستان خونریزی ها و کشتارهای خود را نوشته و از این ستمکاری ها به خود بالیده اند. دولت بابل را منقرض کردند و دولت عیلام هم به دست ایشان از میان رفت.

اما بعضی از پادشاهان آشور به دانش دلبستگی داشتند و آثار علمی و ادبی بابلیان را جمع می کردند و از آن ها رونوشت ترتیب می دادند. آشوربانی پال پادشاه ستمکار آشور کتابخانه بزرگی از لوحه های گلی درست کرده بود که بدست آمده و اکنون در موزه معروف لندن است.

دولت ستمگر آشور سرانجام، بیست و هفت قرن پیش از این، به دست اقوام ایرانی برچیده شد و دیگر جز نامی از آن در تاریخ جهان نماند.

کاسیان

نزدیک چهار هزار و پانصد سال پیش اقوامی که هم نژاد ما بودند از شمال آمدند و در سرزمین ایران ساکن شدند. این مردمان که پرورش اسب را خوب می دانستند و سواران ماهری بودند در قسمت مرکز و مغرب ایران جای داشتند و بیش تر مرکزشان کوه های لرستان بود که از آن جا اغلب به کشورهای آن سوی کوه ها یعنی آشور و عیلام می تاختند. همدان هم یکی از مراکز ایشان بود و به نام آن قوم “اکسایه” یا به زبان آشوری کرکسی یعنی شهر کاسی ها خوانده می شد. نام شهرهای قزوین و کاشان و کوه کرکس هم شاید از این قوم به یادگار مانده باشد.

کاسی ها در سی و هشت قرن پیش از این بر سرزمین بابل مسلط شدند و سلسله شاهان ایشان نزدیک شش قرن بر آن سرزمین فرمانروائی کرد. اما گمان می رود که شمار ایشان بسیار نبوده است و تنها کارهای فرمانروائی را در دست داشته اند. از این رو کم‌کم این قوم با مردم بومی بین النهرین آمیختند و زبان ایشان را آموختند و به کار بردند و تنها بعضی از کلمات زبان اصلی کاسی ها و بعضی از عقاید دینی ایشان در زبان و فرهنگ بابلی به جا ماند که در کتیبه های بابلی و آشوری دیده می شود. سلسله شاهان بابل که از طایفه کاسی بود به دست فرمانروایان عیلام در سی و دو قرن پیش منقرض شد.

نوشته: دکتر پرویز ناتل خانلری

منبع: بنیاد مطالعات ایران

t تاریخ ایران (2)
امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
هرگره؛ تمدن از یاد رفته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *