غزل شماره ۱۵۴ حافظ

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

شعری بخوان که با او رطل گران توان زد

بر آستان جانان گر سر توان نهادن

گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

قد خمیده ما سهلت نماید اما

بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد

در خانقه نگنجد اسرار عشقبازی

جام می مغانه هم با مغان توان زد

درویش را نباشد برگ سرای سلطان

ماییم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

اهل نظر دو عالم در یک نظر ببازند

عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد

گر دولت وصالت خواهد دری گشودن

سرها بدین تخیل بر آستان توان زد

عشق و شباب و رندی مجموعه مراد است

چون جمع شد معانی گوی بیان توان زد

شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست

گر راه زن تو باشی صد کاروان توان زد

حافظ به حق قرآن کز شید و زرق بازآی

باشد که گوی عیشی در این جهان توان زد

تعبیر:

تصمیم شما باعث سربلندی تان و نیز مایه ی افتخاربرای همگان خواهد شد. دنیای مادی و معنوی تان تضمین می شود. درهای بسته به رویتان باز می شود و شما خیلی زود به مراد دلتان می رسی اما مواظب سلامتی ودتان باشید که هر چه دارید از دولت قرآن است.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 458 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *