غزل شماره ۲۱۴ حافظ

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت

تدبیر ما به دست شراب دوساله بود

آن نافه مراد که می‌خواستم ز بخت

در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود

از دست برده بود خمار غمم سحر

دولت مساعد آمد و می در پیاله بود

بر آستان میکده خون می‌خورم مدام

روزی ما ز خوان قدر این نواله بود

هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید

در رهگذار باد نگهبان لاله بود

بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح

آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود

دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه

یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود

آن شاه تندحمله که خورشید شیرگیر

پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود

تعبیر:

نتیجه ی صبر خودت را می بینی. رنج هایی که کشیده ای به سر آمده و حالا نوبت بخت و مراد است. دولت با تو مساعدت کرده، پس قدر این همه عنایت الهی را بدان. در اصل آنچه را در گذشته کاشته ای امروز درو می کنی و به نیت خودت خواهی رسید.

5/5 - (1 امتیاز)
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 51 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *