غزل شماره ۳۸۹ حافظ

چو گل هر دم به بویت جامه در تن

طراحی سایت فروشگاه حرفه ای با هوشمند گستران😍 (کلیک کنید)

کنم چاک از گریبان تا به دامن

تنت را دید گل گویی که در باغ

چو مستان جامه را بدرید بر تن

من از دست غمت مشکل برم جان

ولی دل را تو آسان بردی از من

به قول دشمنان برگشتی از دوست

نگردد هیچ کس دوست دشمن

تنت در جامه چون در جام باده

دلت در سینه چون در سیم آهن

ببار ای شمع اشک از چشم خونین

که شد سوز دلت بر خلق روشن

مکن کز سینه‌ام آه جگرسوز

برآید همچو دود از راه روزن

دلم را مشکن و در پا مینداز

که دارد در سر زلف تو مسکن

چو دل در زلف تو بسته‌ست حافظ

بدین سان کار او در پا میفکن

تعبیر:

حاضرید برای رسیدن به نیات خود هر کاری بکنید. رسیدن به حاجات برای شما محال است ولی توکل به خدا کنید هیچ کار سختی نبوده که آسان نشود. از دوستانتان کمک بگیرید. دردتان را به دیگران هم بگوئید شاید به شما کمک کنند. دلتان نمی شکند و خدا نیز کمکتان می کند.

امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
غزل شماره 169 حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *