اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها
آن کس که زنم بوسه به پایش، مادر
بودم همه محتاج دعایش، مادر
حتی به قیامت سندی در دستش
یک جا همه عرشه برایش، مادر
با این همه در خانه ما بود، اما
جز غصه نبود آب و غذایش، مادر
کارش که نماز و روزه خواب، همین
این شد که شد عاشق خدایش، مادر
یک باره شکوفه پریدن گل کرد
گل ها همه افتاده به پایش، مادر
گوید چه کنم که لحظه پرواز است
باید برود به روستایش مادر
او رفت و هوای دل من بارانی است
تنها که دلم کرده هوایش، « مادر »
یادداشت سردبیر:
به قلم حسین کامرانی دانش آموز دبیرستان نمونه دولتی اندیشه شیراز از اعضای فعال سایت
کاربر عزیز
چنانچه این مطلب مورد توجه شما قرار گرفت، لطفا آن را لایک کنید.
سلام آقای رادفر بزرگوار متن من برای روز دختر ارسال شد
خواهر بی همتا
نقش آفرین یگانه بار دگر به سبب نشاندن پاکترین مخلوق خود بر تابلوی هستی دست به قلم شد. طینت طین مخلوق را از خوشبو ترین یاس های جنت آراست و دُر از گنجینه بلورین خود گشود تا آن چنان بر او دُرفشانی کند که با لبخند بی نظیر او تمام جهان بخندد. انهار گیتی را اشک شوقی بر او روان کرد و انوار آن را تنها بهانه ای برای خشک کردن باران چشم هایش به وقت گریستن نهاد. آری او معصومه(س) نام دارد کسی که سپاه عظیم سرو ها به اراده استوارش سجده می کنند و چشمه های جوشان آب مقدس به عصمتش عرق شرم می ریزند.
آری معصومه(س)، دختری که علم خون آلود اهل بیت علیهم السلام، همان چادر مادری(س) که میان باب ایمان و دیوار مبارزه با ظلم گیر افتاده بود، را با تمام وجود به دست گرفته است. دختری که سلاله خواهرانش را در راستای آموزش از خدیجه (س) و مریم (س) و آسیه (س) یاری می کند تا چنان تربیت شوند که هر دم به ایمان و کمال خود افتخار کنند و با بالندگی به آنها بگوید:آری تو یک دختری روزت مبارک!
خدا روشکر سایه ی مادرو پدرم بالای سرمه!!!
قدرشون رو خییییییییلیییییی بدونین!!!
دوست دارم خدا!!!
دوست دارم مامان!!!!
دوست دارم بابا!!!!
مامان جون خیلی دوســـــــــتت دارم
عالیه خیییلى لذت بردم