سهم من، سهم تو

t سهم من، سهم تو

شعر

فرزند وجودم را قسمت می‌ کنم. سهمی برای خود برمی‌ دارم و سهمی به تو می‌ دهم:

سهم من دلشوره ، سهم تو برداشتن

سهم من دادن ، سهم تو ستاندن

سهم من اندوختن ، سهم تو خرج کردن

سهم من استواری یک خانه ، سهم تو سیالی یک مسافر

سهم من سایه‌ای خنک ، سهم تو پروازی پرحادثه

سهم من آغوشی گشوده ، سهم تو پاهایی بی‌ قرار

سهم من گستردن سفره زندگی ، سهم تو بستن کوله بار سفر

سهم من تاب آوردن ، سهم تو بالیدن

سهم من پذیرش ، سهم تو چالش

سهم من ارزش‌های دیرینه ، سهم تو کشف‌ های پرهیجان

سهم من سنت‌های معنی دار، سهم تو بدعت‌های منطقی

سهم من رمز و راز گذشته ، سهم تو بیکران آینده

سهم من امنیت خاطرات ، سهم تو وسوسه‌ی فرداها

سهم من تعهد ، سهم تو رهائی

سهم من افتخار به تو، سهم تو شک به من

سهم من بنای امروز از دیروز، سهم تو ساختن فردا از امروز

سهم من نسلی که ساخته ، سهم تو نسلی که می‌ سازد

فاصله‌ی من و تو  به اندازه‌ی فاصله‌ی تو و نسل بعد از تو ‌است … چون هم خواهیم شد و آنچه که دادیم و ستاندیم، پیشکش بی‌ نهایتی پرشکوه خواهد شد که هر طلوع و غروب قدم به قدم به سوی صلح ، مدارا و مهربانی می‌ رود

                                                                                                                دکتر شکوفه موسوی

t سهم من، سهم تو
امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
داستان ضرب المثل فارسی جواب ابلهان خاموشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *