معرفی کتاب برای گروه سنی نوجوان؛ هیولایی صدا می زند

کتاب هیولایی صدا می زند

کتاب هیولایی صدا می زندیکی از لذت های خوب دنیا خواب است! خواب ها می توانند ما را به رویاها ببرند. می توانند باعث شادی و خنده ما بشوند. اما گاهی پای یک کابوس به خوابمان باز می شود. راستی کابوس ها از کجا می آیند؟ عده ای از روانشناسان می گویند آنها بازتاب افکار و نگرانی های ما هستند. این علت در مورد کانِر که درست است.

همه چیز از یک کابوس شروع می شود. شب است و کانر در اتاقش دراز کشیده است اما خوابش نمی برد. بعد صدایی او را از جایش بلند می کند. کسی او را صدا می زند: «کانر…»

کانر پنجره اتاقش را باز می کند و می بیند که هیولایی از زمین پشت کلیسا بلند شده و به طرف او می آید. او فکر می کند نکند کابوسی که در خواب می دیده به بیداری آمده است. هیولا لحظه به لحظه نزدیک تر می شود و کانر بیشتر و بیشتر به یاد فضای کابوس هایش می افتد. فضایی پر از فریاد، دویدن و تاریکی. اگر این کابوس همان کابوس خواب هایش باشد پس آن «اتفاق» خواهد افتاد

کابوسی واقعی و نفس‌گیر

شاید با خواندن صفحه های اول کتاب هیولایی صدا می زند فکر کنید قرار است وارد داستانی فانتزی و تخیلی بشوید. اما اینطور نیست. کابوس کانر کاملا واقعی است و برای همین داستانی که تعریف می کند واقعیت محض است. بنابراین خودتان را آماده کنید تا داستانی کاملا واقعی و نفس گیر را بخوانید.

«هیولایی صدا می زند» حول محور پسری می گردد که درگیر مرگ قریب الوقوع یکی از اعضای خانواده اش است. روزهایی که کانر سپری می کند، مشکلاتی که در مدرسه وجود دارد و جدایی پدر و مادر از یکدیگر، همه باعث خلق موقعیت هایی تاثیرگذار در داستان شده اند و با کمک هم داستان را پیش می برند

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
معرفی کتاب صوتی "قصه های شیخ عطار"

داستانی در دل داستانی دیگر

شِبون داد، نویسنده کتاب معروف «کودک باتلاق»، ایده داستان هیولایی صدا می زند را در ذهنش پرورش داد. او می خواست چنین داستانی بنویسد اما به علت بیمای درگذشت و کار نوشتن این داستان به پاتریک نس واگذار شد.

کتاب هیولایی صدا می زند می زند با داستانی در دل داستانی دیگر روایت می شود. پاتریک نس در مورد سوژه ای که شبون داد انتخاب کرده بود می گوید: «داستان، شروعی عالی داشت با بن مایه ای بسیار کارآمد که به او غبطه می خورم. من واقعا به داستان گویی در دل داستانی دیگر باور دارم و برای همین با خودم گفتم این کتاب واقعا حرف هایی برای گفتن دارد و به نتیجه خواهد رسید.»

این کتاب در کنار داستان جذاب و تاثیرگذارش از تصویرگری های زیبایی که حال و هوای کابوس وار داستان را منتقل می کنند بهره می برد. جیم کی، به خاطر تصویرسازی های این کتاب برنده «مدال کیت گرینوی» شده است.

کتاب هایی هستند که باعث می شوند ناراحت شویم و حتی گریه کنیم اما فضای غمگین آن ها باعث نمی شود خودمان را از لذت خواندن یک داستان فوق العاده محروم کنیم. در واقع کتاب هایی که روایتگر یک اتفاق غمگین در زندگی هستند غیر مستقیم به ما یاد می دهند در شرایط سخت چه کار کنیم.

اگر می خواهید یکی از این کتاب های باارزش را بخوانید سراغ «هیولایی صدا می زند» بروید. کتاب هیولایی صدا می زند برنده «مدال کارنگی» نیز شده است محمدرضا ملکی ترجمه کرده و نشر پیدایش در 300 صفحه منتشر کرده است.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
معرفی کتاب «سرزمین پدری» رمان نوجوان

اختصاصی نشریه‌ی اینترنتی نوجوان‌ها – یاسمن رضائیان

  • معرفی کتاب برای گروه سنی نوجوان؛ مدرسه ترس

امتیاز به این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *