توضیحات |
دوستان و همراهان همیشگی موضوع مسابقه این دهه مربوط به دوران نوجوانیست. به ما بگویید زیبایی ها و مشکلات دوران نوجوانی از نظر شما دوست عزیز که یک نوجوان هستید چیست؟ |
مهلت شرکت در مسابقه | تا 2 شهریور تمدید شد – نتایج مسابقه 7 شهریور اعلام می شود. |
جایزه مسابقه | 30 هزار تومان |
شرایط شرکت در مسابقه |
1- عضویت در سایت نوجوان ها 2- محدوده سنی 12 تا 21 سال |
راه ارسال پاسخ |
ارسال پاسخ از طریق دیدگاه (کادر پایین صفحه) |
پاسخ های دریافت شده از کاربران از طریق ایمیل و تلگرام
افسون رضاییان
به نام خالق روح
نوجوانان های این دوره، متعلق به دهه ی هشتاد هستن که پدر و مادر های دهه شصتی یا دهه پنجاهی دارن. مشکل اصلی بعضی از ما این هست که پدر و مادر های ما که در شرایط واقعا سخت و طاقت و فرسایی زندگی کردن و حتی با جنگ بزرگ شدن، از ما انتظار دارن مثل بیست سال پیش اون ها باشیم، و ما رو مجبور می کنن چیز هایی رو درک کنیم که نمی تونیم بفهمیم و از چیز هایی دست بکشیم که اون ها رو دوست داریم.
تنوع طلب و کمال طلب بودن در این دوره برای ما مهم و سخت شده، مهم چون دوست داریم هر روز بهتر از دیروز باشیم و سخت، به این خاطر که اکثر ما به دلیل تربیت نه چندان خوب، از لحاظ عقلی چندین سال از خودمون کوچک تریم و این باعث میشه بدون فکر کردن درباره چیز هایی که می بینیم، سریع دست به کار بشیم. مثلا کدوم یکی از نوجوان های امروزی، جز یه تعداد واقعا محدود، معنای اصلی و حقیق مد و فشن رو می فهمن و واقعا می دونن که دارن چه چیزو کجا می پوشن؟! اگر از دختری بپرسیم که چرا مانتوی جلوباز پوشیدی، می گه چون همه میپوشن! توی این سن و سال، عقل ما توی چشممون جمع میشه، پس هرچیز ناشایستی نباید جلوی چشم هامون باشه.
شیرینی این سن، به اینه که ما از ساده ترین اتفاقات، زیباترین لحظه ها رو میسازیم. یه تجدید دیدار پنج دقیقه توی پارک کوچیک سر خیابون با دوستمون، بهترین خاطره هفته مون میشه، چون این ما هستیم که زندگی مون رو رنگ و لعاب دار تر میبینیم.
Galbharamkhodast
اعلام نتایج
برای این مسابقه به سه کاربر Galbharamkhodast، افسون رضاییان و امیر تاریوردی هر کدام مبلغ 20 هزار تومان تعلق می گیرد.
سلام دوران نوجوانی به نظر خیلی سخت است البته نه به معنای اینکه زیبا نیست در واقع باید کمی توقع خودمان را پایین باوریم و بدانیم نعمت پدر ومادر وسایه ی آنها بر سر ما خیلی خوب و زیباست در آنها ریشه های ما هستند و در زیر چتر حمایت آنها قرار داریم و البته از مشکلات این دوران احتیاج به عزت نفس است که باید با کمک خانواده رشد کند در خانه ما پدر و مادر در برخی امور مرا مانند یک کودک می بینند و مانع از انجام ان کار توسط من می شوند و در برخی امور نه البته باید بگویم دوست دارم خودم برای خودم تصمیم بگیرم ولی با کمک دیگران نه اینکه نظر والدین بر افکار من چیره شود با تلاش من کمی این وضع تغییر کرده است دوست دارم بدانم که چه کسی هستم چقدر مفیدم چقدر میتوانم در زندگی فرد و خانوادگی و اجتماعی مفید باشم و چقدر می توانم روی افراد تاثیر بگذارم البته در برخی مواقع با اینکه با راستگویی و داشتن صداقت کاری را انجام می دهم متوجه می شود از این امر سوء برداشت شده که یکی از مشکلات من است و دیگر اینکه میتوانم در خانه باشم به کلاس هایی که می توانم بروم اینها زیباست با دوستانم بازی کنم منظورم فوتبال است این هم زیباست و دیگر اینکه در برخی مواقع سعی می کنم بیشتر ساکت باشم زیرا مادرم همیشه می گوید کم سخن گویی چون در تا از اندک تو جهان شود پر ولی واقعا سخت است در این موضوع دقت هم می کنم تا نقاط مثبت ومنفی خودم را بیشتر بشناسم و برای تقویت و از بین بردن آن تلاش کنم.
متنتون عالی بود آقای سرفرازی ؛ از نظر منم (((عشق))) بزرگترین دغدغه ما نوجووناس ……
قهرمان پرور است و با یک نفر بزرگسال که بیشتر مورد تمجید و ستایش مردم است، همانندسازی میکند، به پذیرفته شدن در گروههای اجتماعی بسیار علاقهمند است، به مستقل شدن از خانوادهاش تمایل نشان میدهد و این نخستین گام او برای زندگی بزرگسالی است، به پذیرش مسئولیت گروهی و شرکت در فعالیتهای جمعی واکنش مساعد نشان میدهد، نوجوان میکوشد مقام منزلت خاصی بین دوستان و همسالانش کسب کند، رفتار و خصایل اجتماعی او ظاهر میشوند، علیه بعضی از آداب و رسوم اجتماعی قیام میکند و از این کارش لذت میبرد، دوست دارد که بیشتر اوقات خود را با همسالانش بگذارند.
نیازهای نوجوان
نیاز به محبت (از طرف اطرافیان). ۲- نیاز به تعلق خاطر (به گروهها). ۳- نیاز به موفقیت (در زندگی و تحصیل). ۴- نیاز به پذیرفته شدن (احساس ارزشمندی).
سلام ؛درکتون میکنم آقا حجت ! واقعا سخته
منم همین مشکلو داشتم
با سلام و درود
ما نوجوانان آرمانها و ایده آلهای عالی و زیبایی را دنبال کرده و دارای هدفهای شخصی و اجتماعی میشویم، امروز ما باید خدا را شاکر باشیم که سایه نظام مقدس جمهوری اسلامی بر سر ماست اگر به خدا توکّل داشته باشیم روحیّههایمان قوی خواهد بود؛ما به دنبال کسب شناخت از خود در همه ابعاد زندگی هستیم. تلاش می کنیم به یک من مستقل دست یابیم. خلاصه کلام اینکه می خواهیم خود را تعریف کنیم. قدرت تشخیص و تمیز در این سن افزایش می یابد، می توانیم قوانینی را از مجموعه قوانین موجود استخراج کنیم، قوانین نظام جداگانه را با یکدیگر مقایسه نمیاییم و نتیجه گیری نماییم اظهارنظرها و دیدگاه های انتقادی ما در این سن زیاد می شود به موضوعها و مسائل اخلاقی، فلسفی و دینی علاقه مند میشویم گاهی با والدین خود به مجادله میپردازیم ،در خانه و مدرسه و جامعه به همه چیز ایراد می گیریم و حتی واقعیت های موجود در جهان هستی را ممکن است نپذیرم علاقه ورغبتهای شغلی در این سن ظاهر میشوند و ما به تشخیص و انتخاب بین مشاغل گوناگون میاندیشم و با بقیه مشورت میکنیم، دایره شناخت و تجارب ما افزایش می یابد تغییرات ظاهری بدنی و فیزیولوژیک، در ما میشود، از مورد استهزای دوستان قرار گرفتن نگرانیم و میترسیم، برای استقلال و اتکای به خودبیشتر میکوشیم، به مطالعه و گوش کردن به رادیو و تماشای فیلم وچت کردن با دوستان خود تمایل بیشتری نشان می دهیم ، به افرادی که او را دوست داریم مثل مادر ومعلم، بیشتر احترام میگذاریم و اظهار علاقه میکنیم، تقریبا از همه چیز انتقاد می کنیم، هر گونه توهین و سرزنش باعث ناراحتیهای عاطفی ما میشود، به سرعت متأثر میشویم و برای اظهار تاثر به کارهایی اقدام میکنیم،و بزودی پشیمان میشویم و در صحت بعضی کارها تردید میکنیم و به سرزنش خویشتن میپردازیم، وقتی عصبانی و خشمگین میشویم به گفتگوی درونی و گاهی گریه متوسل میشویم همانندسازی میکنیم، به پذیرفته شدن در گروههای اجتماعی بسیار علاقه مند هستیم، به مستقل شدن از خانواده تمایل نشان میدهیم و این نخستین گام ما برای زندگی بزرگسالی است، به پذیرش مسئولیت گروهی و شرکت در فعالیتهای جمعی واکنش مساعد نشان میدهیم، سعی می کنیم مقام منزلت خاصی بین دوستان و همسالانش کسب نماییم، مشکلات ما در این سن زیادند اول مشکلات بدنی مانند:جوشهای روی صورت، بزرگ شدن بینی، برجسته شدن اندامها، سبز شدن پشت لب، چاق یا لاغر شدن و احساس خستگی، ، است مشکلات شخصیتی ما احساس حقارت و کمرویی، عصابنیت فوری، نگرانی از عدم پذیرفتگی، هیجان افراطی می باشد و از نظر دینی و اخلاقی مشکلات ما شامل نداشتن معیار صحیح برای الگوبرداری ، تردید در اعتقادات دینی، علاقه مندی به کسب اطلاعات دینی، می باشد. مشکلات خانوادگی ما بیشتر شامل: احساس تنهایی، مشاجره با اعضای خانواده خود، احساس فاصله زیاد با والدین و فقدان افراد صمیمی برای بازگو کردن مشکلات. از نظر اجتماعی مشکلات ما شامل: ترس از قبول مسئولیت ، احساس نگرانی از عدم موفقیت است . مشکلات انتخاب شغل مثل نگرانی از موفقیت اینده شغلی، ناتوانی در تشخیص شغل مناسب، نگرانی از درآمد برای زندگی آتی. درمدرسه مشکلات ما مانند ناتوانی در تمرکز حواس. ترس از سرزنش و تنبیه معلمان، ترس از امتحان، تنفر از بعضی از معلمان و دروس می باشد.
به نام خداوندی که زیباست و زیبایی را دوست دارد
با عرض سلام و خسته نباشید؛
نوجوانی یکی از مراحل سخت ولی دلپذیر زندگی هر انسان می باشد . تجربه آن بسیار شیرین و طاقت فرسا می باشد. این مرحله دارای شیرینی ها و زیبایی هایی می باشد و در تقابل می تواند این شیرینی ها به آفات جان و روح نوجوان شود.
(عشق) پدیده ای که خودش را در نوجوانی به وضوح نشان می دهد و زندگی را می تواند برای او بسیار شیرین کند.
در مقابل این شیرینی می تواند به زیانی بزرگ برای او تبدیل شود …
تکه ای از خاطرات شخصی من:
(من نوجوانی ۱۵ ساله هستم و به یکی از دوستانم علاقه افراطی داشتم و هر روز با او در ارتباط بودم ؛ زندگی در کنار او برایم بسیار شیرین و لذت بخش بود ، تا اینکه میزان ارتباط و محبت میان ما کم رنگ و کم رنگ تر شد …
الآن نیز خاطرات او باعث آزرده خاطری دل من می شود … حتی فکرم را هنگام درس خواندن نمی توانم متمرکز کنم …)
واسوسی را نیز می توان هم از خوبی ها و هم از زیان های این دوره به حساب آورد ؛وسواسی در هر چیزی خوب نیست ، بدم نیست !!!
واسواسی در زیبایی که خود را به وضوح نشان می دهد ؛بسیار مفید است و باعث حضور موثر یک نوجوان در اجتماع می شود.
ولی وسواسی شدید در امور زندگی میتواند این صف را به یک بهران تبدیل کند …
خودنمایی بیش از حد می تواند باعث تضرر نوجوان شود ؛ برای خود من بار ها اتفاق افتاده است که به خاطر جلب توجه دوستانم دست به کارهایی زدم که بعد ها بسیار پشیمان شدم …
نشان دادن یک نوجوان در امور باعث رشد عقلانی او میشود ؛ به شرطی که به خودنمایی نیانجامد …
(( این متن نوشته خودم و بخشی از خاطرات زندگی و تجربه گذشته ام می باشد ))
تقدیم به نوجوان ها
زیبایی یعنی زندگی با شور و هیجان برای من نوجوان! حاضر به پذیرفتن ریسک و مهم تر وقتی صبح از خواب بیدار میشم توجه و سایه پدر و مادر بالای سرم باشه. وقتی ذهنم از دغدغه های زندگی بزرگسالان خالیه این خیلی خوبه. وقتی دوستای زیادی دارم خوشحال ترم چون بزرگترا وقتی مشغول به کار و زندگی جدی میشن وقتشون واسه دوستان ممکنه کمتر بشه/ مشکلاتم وقتی که خیلی حساس میشم خیلی جوش میارم چون هنوز پخته و ساخته نیستم! و اینکه غر زدنای بزرگا واسه اینکه میگن در آینده میخوای چکار کنی؟! خب برنامه که دارم ولی اینکه مدام یاداوری بشه تبدیل به مشکل میشه تو ذهنم که آیا چه آینده ای در انتظار منه؟!
یکی دیگه از مشکلات مستقل نبودن کامله!! بلاخره بعضی از نوجوانها مثل خودم دوست داره آزادی بیشتری داشته باشه البته آزادی از نظر خوبش مثلا مسافرت رفتن با دوستان
با سلام و درود بی پایان و ارزوی سلامتی و مهرورزی برای همه ی هموطنان عزیز ایرانیم – مهسا مقدم-
زیباییهای زندگی من اول از همه همیشه خداوند را شاکر هستم که در کشور ایران و اسلامی (شیعه) زندگی می کنم در کشوری که بهترین مردمان را دارد با شنیدن و دیدن زندگی مادیات و بی روح در دیگر کشورها قدر ایران خود را می دانم از داشتن رهبری که قدرتمندترین رهبران جهان زمانی که پیش ایشان می ایند سر تعظیم و احترام دارند از اینکه ایران مدافع کشورهای ضعیف است خوشحالم و در کشوری زندگی می کنم که احترام و ادب و خانواده دوستی حرف اول زندگی مردم است و زیبایی های نوجوانی ام را در داشتن خانواده خوب و اقوام می دانم و از اینکه توانستم در رشته تحصیلی تجربی ادامه تحصیل دهم و در سال دیگر در رشته پزشکی به دانشگاه بروم زیبایی نوجوانیم را در داشتن بدنی سالم و سلامتی می بینم که می توانم بدون محدودیت ورزش کنم کتاب بخوانم ،بنویسم ؛ و اشپزی کردن را خیلی دوست دارم در نوجوانیم در چندین جشنواره جایزه و مقام اوردم و بهترین زیبایی نوجوانیم را در انتقال به منزلی بزرگتر می دانم دیگر اتاق مستقلی داشتم و داشتن حیاطی بزرگ و درختان میوه ارزوی مرا براورده شده بود پدرم درقسمتی از حیاط سبزی کاری درست کرد و با رشد انها بوی سیبزیجات تازه ریحان وشاهی و نعناع عطری …. طراوت زیبایی به خانه می اورد و هیچ چیزی در این دنیا اندازه ی طبیعت و گل و گیاه شاد نمی کند
و مشکلات نوجوانیم را داشتن روحیه حساسم می دانم که سه سال پیش مادر بزرگم فوت کرد من وابستگی زیادی به او داشتم او با ما زندگی می کرد و از زمان کودکیم مرا به مراسمات مذهبی می برد همیشه برایم داستان و از قدیمها می گفت او را دوست می داشتم و رفتنش خلاء عجیبی در نوجوانیم ایجاد کرد گذر زمان درمانی بر این مشکلم داشت ولی اثری که دائمی داشت که مرگ حق است و سر راه همه ی ما قرار خواهد گرفت و در فکرم از اینکه زمانی برای خانواده ام اتفاقی بیفتد می ترسم و گریه می کنم از این افکار وحشت زیادی دارم و از خداوند همیشه می خواهم که مرا زودتر از انها ببرد طاقت دوری انها را ندارم و دیگر مشکلات را در انتظارات زیاد داشتن از نوجوانی ام است انگار که من صد سال است زندگی می کنم و در همه کاری تجربه دارم و نباید اشتباهی داشته باشم و همین مشکل همیشه بحث من با خانواده ام است از جانوران ریز و موذی مثل سوسک ترس زیادی دارم از اینده ام ترس دارم که اگر در دانشگاه پزشکی قبول نشوم در اینده چکار کنم علاقه زیادی به دندان پزشکی دارم و هدف اصلی ام این شغل است