همه چیز درباره دروغ و دروغ گویی

همه چیز درباره دروغ و دروغ گویی

دروغ گویی یک صفت ناپسند است که بعضی افراد به آن مبتلا هستند و گاهی چنان در میانشان شایع می شود که به صورت عادت درمی آید. می دانید که هیچ نوزادی دروغگو به دنیا نمی آید. تحقیقات نشان می دهد که کودکان ابتدا این عمل را از والدین و اطرافیان که با آن ها زندگی کنند و سپس از دوستان و دیگر افراد اجتماع که با آن ها برخورد دارند یاد می گیرند.

حضرت علی(ع) در این باره می فرماید:قلب کودک همانند زمین بکر و آماده  است که هرچه در آن کاشته شود پرورش می یابد.

بر این اساس دروغ نیز مثل بذری می ماند که در زمین حاصلخیز کودکان معصوم به وسیله دیگران کاشته می شود و گاهی چنان رشد می کند که به صورت یک درخت تنومند درمی آید و شرایط روحی در بزرگسالی به گونه ای می شود که از بین بردن آن زحمت های زیادی می طلبد.

آیا تاکنون فکر کرده اید چرا دروغ یکی از عادت های روزمره ما شده است؟آیا برای رسیدن به هدف های خاصی دروغ می گوییم یا نه؟ آیا بدون دروغ می توان زندگی کرد؟ آیا تاکنون فکر کرده اید دروغ چیست و چه معنایی دارد؟به نظر شما برای رسیدن به یک زندگی سالم و صادقانه و به دور از هرگونه دروغ چه باید کرد؟

بهتر است در ابتدا این صفت را بیش تر بررسی کنیم تا با شناخت کامل آن بتوانیم زندگی سرشار از راستی و درستی داشته باشیم و به آرامش خاطر و رضایت از زندگی برسیم و احساس خوشبختی کنیم.

چیستی دروغ و جایگاه آن در دین اسلام

دروغ سخن برخلاف حقیقت است و دروغگو کسی است که حقیقت را می داند اما به قصد گمراه کردن و فریب دیگران خلاف آن را می گوید.اسلام دین صداقت است. راستی و درستی به قدری مهم است که پیشوایان دینی ما در خدمت آن سخن های بسیاری گفته اند.مولا علی (ع) می فرماید: راست بگویید زیرا خدا با راستگویان است. از دروغ دوری کنید چون دورکننده ایمان است. راستگو تا سرمنزل نجات و سروری فاصله ای ندارد و دروغگو لب پرتگاه خواری و نابودی است.رسول خدا (ص) می فرماید: از دروغ دوری کنید اگرچه نجات خود را در آن بپندارید زیرا نابودی شما در دروغ است.

این صفت ناپسند در مقایسه با صفات ناپسند دیگر به قدری در جان و روح آدمی تاثیر می گذارد که او را به عنصر ضداخلاق و ضداجتماع تبدیل می کند و انسانیت او را محو کرده و فاجعه ای انسانی به بار می آورد و همین نکته مهم است که رسول خدا به آن اشاره می فرمایند: هر خصلتی در مومن ریشه دارد غیر از دروغ گویی.

یعنی صفات ناپسند ریشه انسانیت و ایمان را خشک  نمی سازند مگر دروغ. به عبارتی دیگر صفات ناپسند قابل اصلاح است به جز دروغ. از این رو برخی دروغ را پایه و اساس و ریشه همه مفاسد اخلاقی و اجتماعی عنوان کرده اند.

زمان شروع دروغگویی

یافته های روانشناسان بر این نکته تاکید دارد که گفته های کودکان زیر 5 یا 6 سال بیش تر جنبه خیالبافی دارد و آن ها اغلب احساسات و تخیلات خود را درباره پدیده های اطرافشان بیان می کنند. زیرا آن ها در این سنین در دنیای تصور و خیال زندگی می کنند و حتی از کارهای خوب و بد درک بالایی ندارند و نمی توانند به آسانی بین آن ها فرق بگذارند.اما از 5 یا 6 سالگی به بعد دروغگویی شروع می شود. زیرا ذهن به مرحله ای می رسد که به تدریج می تواند سخن راست را از دروغ تشخیص دهد.

این صفت در برخی از کودکان به تدریج شکل می گیرد و گاهی به قدری شدید می شود که به صورت بیماری درمی آید و سپس در بزرگسالی جزئی از شخصیت آن ها می شود. به عبارتی دروغگویی از کودکی به تدریج در جان کودک نفوذ می کند و در صورت ادامه و عدم وجود مانع به شکل یک صفت بد در بزرگسالی ظاهر می شود.

 دروغ و دروغ گویی

آثار و پیامدهای دروغگویی

دروغگویی مانند سایر بیماری های روانی و عاطفی ابتدا از یک مساله ساده و کوچک آغاز می شود و اگر به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل می گردد که مشکلات فراوانی را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم می سازد.از نظر روانی فرد دروغگو نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران برقرار می کند که علاوه بر خودش دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل می کند.

خانواده، مدرسه و جامعه زمانی می توانند ادعای موفقیت کنند که نسلی تربیت کنند که دروغ نگوید، تهمت و افترا نزند، قانون شکنی نکند و به حقوق دیگران تجاوز نکند.آموزش خواندن و نوشتن و دانش و هنر کافی نیست و نمی تواند هدف اصلی جامعه باشد بلکه مهمترین وظیفه خانواده، مدرسه و جامعه آن است که دروغ نگفتن را بیاموزند زیرا عامل اصلی فسادهاست.

پیامدهای دروغگویی چیست؟

1- بی اعتباری دروغگو

زندگی اجتماعی براساس نوعی اعتماد دوجانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه می زند. روابط بین افراد را ویران می کند و بدبینی را پدید می آورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث می شود تا آبروی او بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. در این باره امام صادق (ع) از قول حضرت علی (ع) می فرماید: ” هر کس زیاد دروغ بگوید ارزش و اعتبارش بر باد می رود.”و نیز می فرماید: “سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو پرهیز کنند زیرا او آن قدر دروغ می گوید که راستش را هم باور نمی کنند.”

بدین ترتیب این رفتار ضداجتماعی باعث می شود تا دروغگو به یک ضداجتماع تبدیل شود. جای تعجب نست که افراد از انسان های دروغگو متنفر هستند و حتی گاهی آن ها را مقصر مشکلات خودشان می دانند. دروغ همه روابط خانوادگی و اجتماعی را خراب می کند زیرا هنگام فاش شدن دیگر آبرو و اعتباری برای آدم باقی نمی ماند و به خاطر همین افراد دروغگو منزوی می شوند.

2- از بین رفتن ایمان دروغگو

امام باقر (ع) می فرماید: “دروغ، خانه ایمان را ویران می سازد.”

این صفت ناپسند در مسائل فکری و اعتقادی تاثیر می گذارد و ایمان و عقیده را ضعیف و سپس تباه می سازد زیرا چنین فردی برای رسیدن به هدف خود دروغ را وسیله موثری می داند و این شرک پنهان است که نشانگر ضعف ایمان نسبت به تاثیر خداوند متعال بر امور است یعنی دروغگو خداوند را موثر در کارها نمی بیند اما دروغ خود را کارساز تلقی می کند.

3- به خطرافتادن سلامتی انسان

این رفتار ضداجتماعی به مرور تاثیرات خود را بر روان و بدن انسان می گذارد. سیستم عصبی بدن به سیستم ایمنی ما متصل است به همین دلیل مغز و احساسات ما پیام هایی می فرستند که بر سلامت ما تاثیر می گذارد.

بدن به روش فکر کردن ما واکنش نشان می دهد. وقتی افکار مثبت داشته باشیم بدن اندورفین ترشح می کند و این هورمون باعث می شود حس خوبی پیدا کنیم. این مواد شیمیایی باعث تقویت و سالم بودن سیستم ایمنی بدن ما نیز می شود. برعکس وقتی نگران و مضطرب هستیم و استرس داریم بدن هورمون هایی مانند کورتیزول و نوراپی نفرین ترشح می کند.

کورتیزول قند خون را بالا می برد و سیستم ایمنی بدن را سرکوب می کند. نوراپی نفرین نیز باعث بالابردن فشار خون و تند شدن ضربان قلب می شود.پزشکان و محققان بر این باورند که همه افراد دروغگو با اضطراب، افسردگی و انواع بیماری های جسمی و روانی روبه رو خواهند شد.دروغگوها تصور می کنند که از خودشان محافظت می کنند اما این کار خطرات و مشکلاتی را برای سلامتی به دنبال دارد.

اول از همه اینکه دروغ گفتن  نیاز به تلاش بیشتری نسبت به راست گفتن دارد. برای اینکه دروغ شما را دیگران باور کنند باید با آن دروغ زندگی کنید به این معنی که اول خودتان باید آن دروغ را باور کنید. فریب دادن خود کاری استرس زاست چون به خاطر آوردن حقیقت چیزی خیلی راحت تر از به خاطرآوردن جزییات یک دروغ است.

اگر در آن موقعیتی که به آن دروغ منتهی شده از شما سوال شود باید حرف هایتان یک دست باشد حتی اگر فرد مقابل شما را سوال پیچ کند و بخواهد به شما اثبات کند که دروغ می گویید باید ذهن تیزبین و دقیق داشته باشید تا بتوانید از هر دروغ طوری پشتیبانی کنید که لو نروید. حتی قانع کننده ترین دروغگوها هم مدام نگران فاش شدن دروغشان هستند. همین اضطراب هاست که باعث می شود دچار زخم معده و سردرد شوید و نتوانید خواب راحتی داشته باشید و به بیماری پارانویا (بیماری شک و بدبینی) مبتلا شوید.

 دروغ و دروغ گویی

علل دروغگویی

1- ترس از مجازات

ترس از مجازات، آبروریزی یا هر چیز دیگر یکی از مهمترین علل دروغگویی است. در این خصوص روی کودکان شش تا 14 ساله تحقیقاتی صورت گرفته که نتایج آن بدین گونه است:

  • ترس 71%
  • غرور یا خودخواهی 17%
  • آزارگری و شیطنت 10%
  • نوع دوستی 2%

ترس بیشترین عامل دروغگویی در این سنین است زیرا فرد تصور می کند که چنانچه به خطای خود اعتراف کند مورد سرزنش، تحقیر و تنبیه قرار می گیرد. در نتیجه برای حفظ خود به دروغ پناه می برد. این امر متاسفانه در خانواده هایی رایج است که فکر می کنند تحقیر و تنبیه و رفتارهای خشونت آمیز تنها راه جلوگیری از انحراف است. در حالی که این روش ها نه تنها موثر نیستند بلکه موجب می شود ترس به تدریج از بین برود و فرد دروغگو رفتارهای خلاف خود را با جرات بیشتری انجام دهد.

ژان پیاژه روانشناس سوییسی می گوید: دروغ برای کودک یک نوع فرار از حقیقیت است. اگر کودک خود را در اجتماع و خانواده فرد محترمی بداند و آزادی عمل داشته باشد برای چه با دروغ گفتن به خانواده اش خیانت کند. کودک با سخت گیری های زیاد از افراد خانواده  فاصله می گیرد و خود را از آن ها جدا می پندارد زیرا می بیند اگر راست بگوید تنبیه می شود.شایان توجه است که دروغ از روی ترس بیش تر بین کودکان و نوجوانان رایج است.

2- اجبار

اگر به اجبار از کسی بخواهیم کاری را که مورد علاقه اش نیست انجام دهد او آن کار را سرسری انجام می دهد یا به دروغ وانمود می کند که انجام داده است و اگر این فشار و اجبار بیش از حد باشد فرد بر خلاف دستورات عمل می کند و حتی ممکن است به سمت فساد کشیده شود.

پس به جای اجبار و تهدید باید میل و علاقه و انگیزه در افراد ایجاد شود تا با لذت و احساس رضایت به انجام آن کار بپردازند.

3- الگوهای نامناسب

اگر والدین یا اعضای دیگر خانواده اهل دروغ باشند ناخودآگاه و به طور غیرمستقیم زمینه دروغگویی برای کودک فراهم می شود. پس اولین درس دروغ گویی را کودک از خانه می آموزد. خانه اولین محیط تربیتی کودک است. فرزندان بدون توجه و اراده براساس همانندسازی با اطرافیان از بزرگان تقلید کنند. بنابراین تلاش این خانواده ها برای جلوگیری از دروغ گویی بی اثر است زیرا تا والدین اصلاح نشوند هرگونه اقدامی بی اثر خواهد بود.

4- احساس حقارت

فردی که در خانواده یا محیط های دیگر دائما مورد تحقیر، سرزنش، بی اعتنایی و تمسخر قرار می گیرد، از هیچ کوششی برای نشان دادن خود دریغ نمی ورزد. او تلاش می کند تا به هر نحوی که ممکن است توجه اعضای خانواده و اطرافیان را به خود جلب کند. از این رو، به رفتارهای مختلفی از جمله دروغ گویی دست می زند؛ زیرا این امر سبب توجه دیگران به او خواهد شد. این افراد دچار ضعف شخصیت هستند و احساس حقارت دارند. آن ها برای رهایی از این احساس و ابراز وجود، به غلو در مورد خود می پردازند و اغلب درباره خود، دیگران و حوادث، دروغ های باورنکردنی می گویند.

هم چنین وعده هایی می دهند که قدرت انجام آن را ندارند. البته تمام این کارها را برای این انجام می دهند تا در حضور دیگران مورد تمجید و تقدیر قرار گیرند؛ زیرا این عمل سبب می شود تا در ذهن خود احساس قدرت کنند. هم چنین عده ای از کودکان یا افراد به دلیل داشتن عیوب جسمی، نام نامناسب( خود یا خانواده) وضعیت نامطلوب خانوادگی و… احساس شرمساری می کنند و چون می ترسند مورد تمسخر واقع شوند، به دروغ پناه می برند. پیامبر بزرگوار اسلام ( صلی الله علیه و آله ) می فرماید: دروغ گو، دروغ نمی گوید، مگر به سبب حقارتی که در نفس خود احساس می کند.

باید به شخصیت فرزندان احترام گذاشت و آن ها را مورد توجه و محبت قرار داد. هم چنین شایسته است فرزندان را با ارزش های واقعی و انسانی آشنا کرد تا دست کم مسائل جزئی و بی ارزش موجب دروغ گویی و انحراف آنان نشود.

5- نیازهای ارضا نشده

عده ای از روان شناسان معتقدند بعضی از دروغ ها نشان دهنده نیازها و تمایلات ارضا نشده است. زیرا بعضی از دروغ های عجیب و غریب از تخیلات سرچشمه می گیرد. به عبارتی حقیقت کم و بیش تغییر داده می شود. حال به هر میزانی که نیازهای ارضا نشده بیش تر باشد احساس کمبود قوی تر می شود و برای جبران این احساس، دروغگویی بیش تر می شود. این امر در مورد کودکانی که کم تر مورد محبت و توجه والدین قرار می گیرند بیش تر مشاهده شده است.

6- خودخواهی

فرد زمانی که می خواهد تصویر خوب و عالی و دروغینی از خود در برابر دیگران بسازد به دروغ متصل می شود. او در گفتن استعدادها و توانایی ها و شخصیت و زندگی واقعی خود حقیقت را نمی گوید. عیب های خود را می پوشاند و به صفات خوب تبدیل می سازد و درباره آن ها با افتخار صحبت می کند و از خود تصویر خوبی می سازد تا دیگران او را بهتر از شخصیتی که دارد ببینند.

این بحث در علم روانشناسی ” خاستگاه و جایگاه  دلخواه اجتماعی” نامیده می شود.

7- رابطه بهتر با دیگران

اکثر دروغ هایی که گفته می شود انعکاس اعمال روزانه در زندگی است. گویا دروغ بخشی از ارتباط اجتمای با دیگران است. برای مثال در احترام و تعارفاتی که به یکدیگر می گذاریم ممکن است از شخصی متنفر باشیم و اصلا مایل به ارتباط با او نباشیم اما به خاطر حفظ ظاهر اجتماعی در مدرسه یا مکان های دیگر به ظاهر به او احترام دروغین می گذاریم.

بلانتون روان درمانگر آمریکایی معتقد است اگر از کسی خوشتان نمی آید و مایل به ارتباط با او نیستید این جرات را به خود بدهید و فکری که در سر در مورد او دارید بدون هیچ گونه سانسور به او بگویید.از نظر این روان کاو هدف از زندگی داشتن روابط زیبا با دیگران است بنابراین برای اینکه در این روابط خود و دیگران را بهتر بشناسیم بهتر است احساسات درونی و فکر واقعی خود را به طرف مقابل آشکار کنیم.

علاوه بر این موارد، روانشناسان برخی از مهمترین علل دروغگویی را این گونه فهرست می کنند:

  • – می خواهیم از درگیری پرهیز کنیم.
  • – نمی خواهیم باعث خشم یا صدمه کسی شویم.
  • – نمی خواهیم احساسات کسی را جریحه دار کنیم.
  • – می خواهیم کسی را تخریب یا روحیه اش را تضعیف کنیم.
  • – می خواهیم احترام و تحسین دیگران را جلب کنیم.
  • – دوست داریم به قدرت بیشتری برسیم.
  • – نمی خواهیم با حقیقت تلخی درباره خودمان مواجه شویم.
  • – دوست نداریم به اشتباهات خود اعتراف کنیم.
  • – می خواهیم فعلا روی قضیه ای را بپوشانیم به این امید که شاید بعدها اوضاع بهتر شود.

جالب است که خیلی مواقع ممکن است نیت فرد دروغگو هم خیرخواهانه باشد. هر چند که دروغگویی در اکثر مواقع ریشه در خود شخص و خودخواهی هایش دارد.در پایان این را بدانید علت دروغگویی هر چیزی که باشد کسی به این قبیل افراد احترام نمی گذارد و هیچ کس روی آن ها حساب باز نمی کند و ارزش و اعتباری برای شخصیتشان قائل نمی شود.

 دروغ و دروغ گویی

راه های مبارزه با دروغ

یک سوال مهم این است که آیا می توانیم با یادگیری و تمرین های خاص، خود را مقید کنیم که همیشه تحت هر شرایطی حقیقت را بگوییم و از دروغ خودداری کنیم؟

پاسخ روانشناسان این است که بله، این کار در بیشتر مواقع امکان پذیر است اما به تمرین و مهارت نیاز دارد. باید یاد بگیریم الگوهای فرار از حقیقت را که در ذهن ما شکل گرفته کم کم از بین ببریم تا بتوانیم نوعی رابطه سالم و احترام آمیز با دیگران داشته باشیم.

1- ذهنیت خود را تغییر دهید

فرض کنیم شخص دروغ گو از نظر روانی دچار مشکل حادی نیست روانشناسان می گویند در این صورت دروغ گو فاقد مهارت ذهنی است زیرا به نوعی انتخاب اشتباه دست می زند و از میان راست و دروغ، دروغ را برمی گزیند تا به تصور خود، شرایط را به نحو خوبی مدیریت کرده باشد اما این مسئله صرفا در یک تنبلی ذهنی ریشه دارد که به شکل عادت غلط در روح و روان شخص رسوخ کرده است.

روانشناسان اعتقاد دارند بهتر است انسان در ابتدا ذهنیت خود را تغییر دهد یعنی مدام به ذهن خود القا کند که دروغ نگوید و تلاش کند ذهن خود را کنترل کند تا در مورد هیچ مسئله ای راه دروغگویی را انتخاب نکند. به عبارت دیگر پیامدهای بیان دروغ و بیان حقیقت را در ذهن خود مرور و بررسی کند و خود را از عواقب بد دروغ رها سازد. این تمرین به مرور زمان تبدیل به یک مهارت قوی ذهنی می شود و راست گویی به یک مهارت مهم در زندگی تبدیل می گردد.

2- تصمیم عجولانه ممنوع

چه چیزی باعث می شود ما به این فکر بیفتیم که دروغ گفتن، بهترین راه حل در وضعیت موجود است؟ چه ترسی در پشت این انتخاب اشتباه، پنهان شده است؟ ترس از این که اشتباه کرده باشیم؟ ترس از این که دیگران از ما خوششان نیاید؟ ترس از این که قادر نباشیم حقیقت را در قالبی محترمانه، قابل پذیرش و قابل تحمل عرضه کنیم؟

چرا فکر می کنیم که دروغ در شرایط خاصی می تواند نتیجه خوبی به همراه داشته باشد؟ و…

سؤالات بالا را به دقت بررسی کنید و درباره پاسخ هایتان عادلانه قضاوت کنید. وقتی انگیزه های دروغ گویی تان معلوم شد، بهتر می توانید خودتان را مجهز کنید تا اگر دوباره سر و کله میل به دروغ گویی پیدا شد، آن را از سر راه بردارید.

اما قبل از این که بخواهید کاری بکنید یا عکس العملی از خودتان نشان بدهید، تمام گزینه های احتمالی را بررسی کنید. دروغ گویی در خیلی از موارد، نتیجه تصمیم گیری های عجولانه و عاری از تدبیر است. وقتی متوجه شدید که دارید دروغ سر هم می کنید، مکث کوتاهی بکنید و از مخاطب خودتان اجازه بخواهید تا بار دیگر، سؤال او و شرایط و موضوع مورد بحث را بررسی کنید. شاید زمان، این اجازه را به شما  بدهد که سر و سامانی به افکار تان ببخشید.

در همین زمان می توانید در کنار بررسی مسأله، نیت و انگیزه خود تان را نیز ارزیابی کنید.ذهنتان را متوجه شخص یا جمله قصاری کنید که شما را به راست گویی دعوت می کند. چه بهتر که پیشاپیش، مجموعه ای از این نوع جملات سودمند و پرمغز فراهم کرده باشید یا پیشاپیش، فهرستی از کسانی را که دوستشان دارید و مورد احترام تان هستند، گردآورده باشید. صادقانه از خودتان بپرسید که در شرایط کاملا واقع بینانه، اگر راستش را بگوییم، بدترین اتفاقی که ممکن است بیفتد، چیست؟

3- طرف مقابل را درک کنید

تصور کنید شما باعث شده اید موقعیتی متفاوت از آن چه که باید، به وجود بیاید و فرض کنید که شما مسبب این وضع نابهنجار بوده اید. اگر فکر می کنید که شاید با بحث بتوانید به یک درک متقابل برسید و تلخی حاصل از ابراز حقیقت را بگیرید، بهتر است از این نوع عبارات و جملات استفاده کنید:

شاید این حرفی که می خواهم بزنم، درست نباشد، اما لطفا صبور باشید…

برداشت من این است که… آیا شما هم چنین برداشتی دارید؟

می دانم که شاید اشتباه کرده باشم، اما می خواهم شما هم بدانید که…

سعی کنید حتما نشان بدهید که احساس طرف مقابل را درک می کنید. مثلا ابتدا بگویید: من درک می کنم که تو عصبانی هستی و… و سپس نظر خودتان و در صورت امکان، راه حل های پیشنهادی تان را ارائه دهید. سعی کنید احساستان را به نوعی در کلام، لحن و رفتار خودتان به مخاطب منتقل کنید:

“من هم از این که علی رغم قول و قرارمون در انجام فلان کار در مدرسه و خارج از مدرسه به تو کمک نکردم. ناراحتم و اشتباه کردمو واقعا ناراحت هستم و تو این ناراحتی را می توانی در چهره من مشاهده کنی.”

سپس توضیح دهید که قصدتان این نبوده که او را تنها بگذارید و به هیچ وجه قصد تخریب او را نداشتید. پس سریع بگویید:”الان می خواهم برنامه ای در حضور تو تنظیم کنم تا گذشته را جبران کنم.”اما اگر این کار را نکنید ممکن است کم کم به سراغ جعل واقعیت و نهایتا به سراغ دروغ بروید…

4- نگران انتخاب حقیقت نباشید

اگر وسوسه شدید که دروغ بگویید ، کمی تمرکز کنید . به خاطر داشته باشید که عواقب گفتن حقیقت بر جسم و ذهن شما خیلی ساده تر از عواقب گفتن دروغ است . انتخاب گفتن حقیقت فواید زیادی در بر دارد که یکی از آن ها حفظ سلامتی جسمی و عقلی شماست.

با یک عذر خواهی ساده (اگر کار اشتباهی انجام داده باشید) و اقدام به جبران اشتباه ، خیلی زود همه چیز رفع خواهد شد و دیگر لازم نیست مدام نگران فاش شدن دروغ تان باشید.خیلی ساده با گفتن حقیقت ماجرا و به گردن گرفتن مسئولیت کارهای تان ، احترام دیگران را به دست میآورید و حتی ممکن است دیگران حمایت تان هم بکنند.

همچنین اعتبار راستگو بودن را به دست میآورید . البته درست است که ممکن است دیگران بفهمند که اشتباه کرده اید اما صداقت همیشه بهترین سیاست است و حداقل آن این است که از استرس فاش شدن دروغ تان زخم معده نمی گیرید.در این صورت دیگران هم با شما صادق تر خواهند بود و این مزایای زیادی دارد . دیگر نگران این نخواهید بود که ممکن است دیگران به شما دروغ گفته باشند.

اگر فرد صادق و راستگویی باشید ، بر دیگران اثرگذارتر خواهید بود . مردم به شما اعتماد میکنند . شاید برعکس به نظر برسد اما افراد راستگو معمولاً بیشتر از افراد دروغگو به چیزهایی که در زندگی میخواهند ، دست مییابند و اگر به آنچه که میخواهید برسید ، استرس کمتری در زندگی خواهید داشت.اگر راستگو باشید ، خواب بهتر و راحت تری هم خواهید داشت ، سالم تر غذا خواهید خورد و همه این ها باعث می شود ظاهر بهتری پیدا کنید.

5- صداقت داشتن و قبول اشتباهات بهترین راه است

برخی بیش از اندازه نادان هستند، ذهنشان کار نمی کند، توانایی های خود را بیش از اندازه بالا تصور می کنند و فکر می کنند که در مرکز توجه جهان قرار دارند. آنها تصور می کنند که با اتکا به دروغ به راحتی می توانند خودشان را از شر تمام مشکلات خلاص کنند، اما در نهایت دود این کار وارد چشمان خودشان می شوند.

زمانی که دروغ می گویید نه تنها ارزش شما در نظر اطرافیانتان از بین می رود، بلکه انسانیت شما نیز نابود می شود. گفته هایتان حقیقت ندارند، همه آنها وهم و فریب هستند. در این حالت چگونه می توانید انتظار داشته باشید که دیگران شما را جدی بگیرند؟

اگر کسی دروغ بگوید چیزی نمی گذرد که به او برچسب دروغگویی می چسبانند و نام چوپان دروغگو بر او می گذارند. همه چیز برایتان تمام خواهد شد. زمانیکه در شرایطی گیر می کنید که برای رهایی از آن مجبور هستید اندکی قوه تخیل خود را به کار بیندازید، بهتر است دهنتان را ببندید و چیزی نگویید. به جای دروغ گفتن به اشتباهاتتنان اعتراف کنید و تا در نظر همگان بزرگتر جوه کنید. صادق باشید و همه مردم را نیر به صداقت فرا خوانید. هر کاری که انجام دهید نتیجه آن را بزودی می بینید حال چه در شغل چه در زندگی خانوادگی.

بیاد داشته باشید که چینی ها دور زمان را به صورت یک چرخه در نظر می گیرند که همه چیز روزی به سمت جایگاه اولیه خود باز می گردد؟ این حقیقت دارد.حرف ها و دروغ هایی که از دهانتان خارج می شود درست مثل شمشیری است که به دست دشمن می دهید، پس هیچ گاه به دست افراد سلاحی ندهید تا در آینده بر علیه خودتان از آن استفاده کنند.

یادتان باشد دروغتان چه مصلحتی باشد چه اغراق کردن یک چیز یا چه یک دروغ کامل و درست و حسابی، هر چه که باشد یک دروغ است.خیلی وقت ها نمی فهمیم که چیز ساده ای مثل انتخاب کلماتی که بر زبان می آوریم می تواند باعث مریض شدن ما شود اما حقیقت دارد. دروغ زندگی و سلامتی شما را بر هم می زند اما حقیقت و راستی و درستی روحتان را تقویت می کند و علاوه بر آن دروغ موجب رنجش دیگران می شود.

پس اجازه ندهید که ترس بر رفتارهای شما و انتخاب کلماتی که بر زبان می آورید مستولی شود زیرا سلامت روحی و جسمی تان را به خطر خواهید انداخت. دروغ شما را به بند می کشد ولی حقیقت آزاد و رهایتان می سازد.

 

 

مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
نویسنده :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها