روزنوشته های کلانتر پفک (۴۴)

t روزنوشته های کلانتر پفک (۴۴)

اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها

یاسمن رضاییان

پفک و جگر اتوبوس سواری

پفک و جگر اتوبوس سواری.سایت نوجوان ها (1)یکی از ویژگی های خوبی که در زندگی به آن نیاز دارید این است که جگر شیر داشته باشید. حالا شاید بگویید در مورد انتخاب ویژگی های مثبت هم پارتی بازی می کند و می گوید اجداد خودش خیلی خفن هستند اما این یک واقعیت است. اصلا ضرب المثل خودتان هم هست. جگر شیر داشتن یعنی در زندگی کارها و موقعیت هایی را امتحان کنید که هیجان انگیز باشند و حسابی آدرنالین خونتان را بالا ببرند. البته همین جا بگویم این چیزی که من می گویم با «بی گدار به آب زدن» و «بوی قورمه سبزی دادن کله» و این حرف ها فرق دارد. حتی در تجربه کردن موقعیت های هیجان انگیز هم باید ببینید عقل اجازه انجام دادن آن کار را بهتان می دهد یا نه. خلاصه که خلاف عقلتان عمل نکنید که از دستتان ناراحت می شوم.

مثلا من امروز صبح به ایستگاه اتوبوس شما آدم ها رفتم و منتظر شدم تا یک اتوبوس خلوت بیاید و سوارش بشوم. همیشه از تصور اینکه سوار اتوبوس شماها بشوم هیجان زده می شدم اما خب موقعیتش نبود. تا اینکه آمار خط های اتوبوس نزدیک محله را گرفتم و دیدم یکی از آنها در صبح زود مسیرش کم مسافر است و می شود سوارش شد. نه، من هیچ مشکلی با هم سفر شدن با آدم ها ندارم. آدم ها هستند که تا مرا می بینند یا جیغ می زنند یا به طرفم حمله می کنند. (یاد چالش اینستاگرامی ام افتادم. فکر کنم آدم ها هم باید یک چالش راه بیندازند و به این موضوع بپردازند که چرا در مواجه با گربه ها اینقدر عجیب و غریب رفتار می کنند).

خلاصه که سر ایستگاه ایستادم و بعد از نیم ساعت یک اتوبوس خالی آمد. سریع بالا پریدم و روی یک صندلی که پنجره کنارش باز بود نشستم. جایتان خالی. اتوبوس تند می رفت و باد موهایم را به هم می ریخت. کلی ذوق زده شده بودم. البته دو ایستگاه بعد پیاده شدم چون دیدم در ایستگاه چند نفر ایستاده بودند و گفتم اگر مرا ببینند یا جیغ می زنند یا بهم حمله می کنند. برای همین سریع پایین پریدم و قدم زنان به محله برگشتم.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
دستاوردهای روزانه یک نوجوان خیلی ردیف (149)

حالا دارید با خودتان می گویید «پس کلانتر برای یک ساعتی محله را ترک کرد و پست کلانتری را خالی گذاشت.» نه عزیزم. ما هم مثل شما به روز می شویم. چند تا دوربین مخفی توی محله کار گذاشتم و بعد آمدم اتوبوس سواری. الان هم می روم و از مانیتورها رفت و آمدها را چک می کنم. ببینم کسی در نبود من دست از پا خطا کرده یا نه. حالا اگر خطا کردید هم اشکالی ندارد. حداقل بروید هیجان را تجربه کنید که بتوانید از دلم در آورید!

نتیجه می گیریم: کلانتر پفک می گوید در زندگی باید هیجان وجود داشته باشد و زندگی بدون هیجان اصلا خوب نیست. البته نباید سراغ موقعیت های هیجان انگیز خطرناک رفت و باید کاملا منطقی تصمیم گفت. پیشنهاد می شود مثل کلانتر پفک تجربه هیجان را در برنامه زندگیتان قرار بدهید و هر چند وقت یک بار با قرار گرفتن در موقعیت هایی جذاب، شادی تان را حفظ کنید.

 

t روزنوشته های کلانتر پفک (۴۴)
امتیاز به این نوشته

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *