چطوری با دوستم آشتی کنم؟

هرفردی در زندگی قطعاً رابطه‌های دوستانه‌ی زیادی را تجربه می‌کند. شاید در این دوستی‌ها، دفعات زیادی دچار اختلاف نظر شده باشید. گاهی اوقات نیز این تفاوت عقیده تا جایی افزایش پیدا کرده که باعث شده است مدتی از دوست خود فاصله بگیرید و به اصطلاح با او قهر باشید. اگر از این موضوع ناراحت هستید، و با خود می‌پرسید که چگونه با دوست صمیمی خود آشتی کنم؟  یا  چیکار کنم رفیقم برگرده  خوشبختانه راه‌های زیادی برای برطرف کردن ناراحتی و آشتی با دوستتان وجود دارد که می‌تواند به شما کمک کند.

اگر شما شخصی هستید که دوست دارید همه از شما راضی باشند و از ناراحت کردن دیگران نفرت دارید، پس ماندن در این شرایط برای شما عذاب‌آور خواهد بود و تلاش خواهید کرد که این مشکل را حل کرده و شرایط را بهتر کنید. اما راه‌های آشتی با دوست صمیمی چیست و چگونه می‌توانید با دوستی که از دست شما عصبانی و ناراحت است آشتی کنید؟ در ادامه با روش‌های آشتی کردن با دوست خود آشنا می‌شوید. همراه ما باشید.

چگونه با رفیقی که قهرکرده  آشتی کنیم؟

شاید بعد از قهر کردنِ دوستتان به این فکر کنید که وقتی دوستم باهام قهره چیکار کنم؟یا چگونه با دوستمان آشتی کنیم؟ ما برای این فکر شما راه حل‌هایی را در نظر گرفته‌ایم که قطعا به شما کمک خواهد کرد.

هر شرایطی منحصر به فرد است و شما باید بهترین روش برای نزدیک شدن به دوستی که از شما عصبانی و ناراحت است را در آن شرایط به خصوص پیدا کنید؛ با این حال در بیش‌تر مواقع تکنیک‌ها و روش‌هایی که در ادامه به معرفی آن‌ها می‌پردازیم برای آشتی کارساز خواهند بود.

۱_تلافی نکنید.

قانون شماره اول این است که از تلافی کردن اجتناب کنید. صرف نظر از کار انجام شده توسط شخص عصبانی و ناراحت، شما نباید برای تلافی کاری انجام بدهید. این عمل تنها آن شخص را عصبانی‌تر می‌کند. برای مثال، زمانی که در ترافیک هستید و شخصی به دلیل پایین بودن سرعت شما عصبانی می‌شود و از شما سبقت می‌گیرد، اگر شما نیز برای تلافی از او سبقت بگیرید، خشم و عصبانیت او را بیشتر خواهید کرد.

ممکن است بسیار سخت باشد اما هیچ‌گاه عمل از روی عصبانیت را با عملی از روی عصبانیت پاسخ ندهید. حتی اگر احساس می‌کنید به شما بی احترامی شده است باید غرور خود را کنار گذاشته و آن را فراموش کنید. حواستان باشد که طعنه آمیز رفتار نکنید زیرا این عمل عصبانیت را بیش‌تر برمی‌انگیزد.

آشتی کردن/دوستم باهام حرف نمیزنه چیکار کنم

۲_نشان دهید که به او اهمیت می‌دهید.

به جای نشان دادن خشم خود، به دوست خود نشان دهید که به شرایط او اهمیت می‌دهید. گوش دادن به صحبت‌ها و گله‌های دوست‌تان می‌تواند نگرش او را نسبت به خودتان تغییر دهد. برای نشان دادن اهمیت خود نسبت به او می‌توانید این جمله‌ها را بیان کنید:

۱_ می‌توانی به من بگویی مشکل چیست؟ شاید بتوانم به تو کمک کنم.

۲_ متاسفم که چنین احساسی داری. آیا کاری از دست من برمی‌آید؟

۳_ این اتفاق نباید رخ می‌داد. چه احساسی از وقوع این اتفاق داری؟

همین جمله‌های کوچک برای به حرف انداختن دوست عصبانی و ناراحت شما کافی است. شما ممکن است در بیشتر مواقع بتوانید با حرف زدن مشکل خود را حل کرده و با هم آشتی کنید.

یاد بگیریم وقتی اشتباهی ازمون سر زدعذرخواهی کنیم،و یاد بگیریم وقتی کسی از ماعذر خواهی کرده بهش احترام بگذاریم!

۳_ احساسات خود را بیان کنید.

اگر شخص عصبانی قصد دعوا و جر و بحث با شما را دارد، سریع‌ترین روش برای اجتناب از آن این است که احساسات خود را نشان دهید. به دوستتان بگویید که عصبانیت او باعث می‌شود چه حسی داشته باشید. برای مثال باعث می‌شود احساس ترس، گیجی و یا نگرانی به شما دست بدهد و به آنان بگویید که با سخنان و اعمال خود قصد ناراحت کردن و اذیت کردن آن‌ها را ندارید.

۴_ فضا را شاد کنید.

شما در این روش باید مواظب باشید؛ اما یک دعوا یا مشاجره می‌تواند با شاد شدن فضا خاتمه یابد. شما می‌توانید این کار را با گفتن یک جوک، لبخند زدن و یا نگرش جدیدی راجع به موضوعی که اهمیت چندانی ندارد انجام دهید. دانستن اینکه این کارها را چه زمانی انجام دهید باعث پیشرفت شما در زندگی می‌شود.

۵_ از کلمات مناسب استفاده کنید.

فقط به گفتن کلمه‌ی ببخشید اکتفا نکنید و دلیل عذرخواهی خود را کاملا واضح برای او توضیح دهید. برای مثال بگویید از گفتن جمله‌ی « تو نمی‌فهمی » معذرت می‌خواهم و حرف من کاملا اشتباه بود. اگر واقعا خودتان را مقصر اصلی به وجود آمدن بحث با دوستتان می‌دانید، از او بابت این موضوع عذر خواهی کنید.

یک عذرخواهى خوب داراى شش جزء مهم است”1-بیان تأسف بخاطر اتفاق رخ داده   2- توضیح اینکه چطور اینگونه شد!  3-قبول مسئولیت خود در این مشکل  4- بیان و ابراز پشیمانى  5- پیشنهادى براى جبران  5- درخواست بخشش

۶_ به دوستتان فرصت صحبت کردن بدهید.

پس از عذرخواهی خودتان، به دوستتان نیز این اجازه را بدهید که برداشت خود را از سخنان شما بگوید و در صورتی که حرف هایش خلاف عقیده‌ی شما بود، دنبال بحث کردن مجدد با او نباشید و این احتمال وجود دارد که شما بدون این که متوجه شوید موجب رنجش او شده باشید.

۷_ دیدگاه خود را در مورد بحثی که داشتید ، بگویید.

می‌توانید احساسات خود را در مورد بحثی که بین شما و دوست‌تان رخ داده به او بگویید اما اجازه ندهید که درگیری جدیدی بین شما و دوست‌تان ایجاد شود. به او بگویید که آن روز کنترلی بر روی اعصاب خود نداشتید و ناخواسته او را رنجانده‌اید. اشتباهات خود را توجیه نکنید و مسئولیت اعمال اشتباه خود را به عهده بگیرید.

t چطوری با دوستم آشتی کنم؟

مطالب مرتبط

آشتی با دوست صمیمی

همه‌ی ما در زمان قهر با بهترین و صمیمی‌ترین دوستی که داریم به این فکر می‌کنیم که چگونه با دوستی که قهریم آشتی کنیم؟ در ادامه‌ی این مطلب قصد داریم چند نکته‌ی اساسی و مهم در مورد اینکه چگونه با دوست خود آشتی کنیم با شما در میان بگزاریم.

۱_ قبل از اقدام به معذرت خواهی باید آمادگی انجام این کار را داشته باشید.

شما نباید تنها به‌خاطر اینکه از قهر بودن با دوست‌ خود خسته شده‌اید، و مدام با خود می‌گویید دوستم باهام قهر کرده، اقدام به عذرخواهی و ایجاد صلح بین خودتان باشید. عذرخواهی باید زمانی صورت بپذیرد که شما واقعا نسبت به اعمال‌ خود پشیمان باشید و درصدد جبران اشتباهاتتان برآیید.

۲_ در مقابل معذرت خواهی‌تان انتظار شنیدن عذر خواهی از دوست‌تان را نداشته باشید.

ممکن است دوست شما آمادگی لازم برای عذرخواهی کردن از شما را نداشته باشد. بنابراین نباید در مقابل معذرت‌خواهی از دوست‌ خود نیز انتظار انجام همین کار را از او داشته باشید زیرا شما بخاطر اشتباهاتی که مرتکب شد‌ه‌اید و حرف‌های آزار دهنده‌ای که گفته‌اید در حال معذرت‌خواهی هستید. تنها انتظار شما از دوستتان باید این باشد که به حرف‌های شما گوش دهد و معذرت‌خواهی‌تان را بپذیرد.

من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم بلکه تو لایق ارامش هستی من ارامش تو رو حتی به ارامش خودم نیز ترجیح میدم . . .

۳_ با دوست خود دیدار کنید.

ملاقات چهره به چهره به شما و دوستتان در ایجاد دوباره‌ی رابطه‌ای صمیمانه کمک زیادی می ‌کند و باعث می‎‌شود که عذرخواهی شما برای او دلنشین‌تر باشد.

با دوست خود تماس گرفته و بگویید که می‌خواهید رو در رو صحبت کنید و وقت مناسبی را تعیین کرده و با او ملاقات کنید. مکالمه‌ی خود را با جمله‌ی « دلم برایت تنگ شده » و « بابت حرف‌های ناراحت کننده‌ای که زده‌ام پشیمانم» شروع کنید.اگر دوست شما آمادگی لازم برای صحبت کردن با شما را نداشت، می‌‎توانید از طریق رسانه‌های اجتماعی و یا نوشتن نامه حرف‌های خود را به او بزنید.

۴_ در ایجاد دوستی مجدد، قدم اول را بردارید.

منتظر نباشید که دوستتان جلو بیاید. اگر می‌خواهید که دوباره با او دوستی را آغاز کنید، خودتان را در دسترس او قرار دهید. حتی می‌توانید او را به منزل خود دعوت کنید یا یک تماس تلفنی یا پیام نیز می‌تواند بسیار آسان اما خوشحال کننده باشد تا امید و هیجان شما را برای آشتی کردن به او نشان دهد.

۵_ از راهی صحیح به او نزدیک شوید.

بسته به علت جدایی شما از دوستتان، راه‌های مختلفی برای بازگشت به سمت او وجود دارد. عمق دوستی شما در گذشته می‌تواند فاکتورهای زیادی را مشخص کند.

اگر مدت زمان زیادی است که او را ندیده‌اید، بهترین راه برای باز کردن صحبت این است که به او پیام دهید. برای او نامه بفرستید. نامه فرستادن برای مواقعی مناسب است که دوست دارید یک کار خاص‌تری برای آشتی کردن انجام دهید.

اگر فکر می‌کنید که دوستی شما نمی‌تواند با یک پیام دوباره از سر گرفته شود، بهترین راه تماس گرفتن یا گذاشتن قرار ملاقات حضوری خواهد بود.

۶_ نگران مدت زمان ایجاد این فاصله نباشید.

اصلا به این موضوع فکر نکنید که مدت زمان زیادی بین شما فاصله افتاده و دیگر راهی برای آشتی کردن وجود ندارد، دوستی‌ها نیز مانند روابط بعد از ازدواج تغییر می‌کنند. مطمئن باشید که یک دوست قدیمی نیز برای شما دلتنگ خواهد شد پس حتما دوباره با او ارتباط بگیرید.

آشتی

۷_ پایدار باشید اما سمج نه.

اگر دوست شما در وهله‌ی اول پاسخ پیام یا درخواست آشتی شما را نداد، نا امید نباشید و دوباره سعی خود را بکنید اما طوری عمل نکنید که او فکر کند آدم سمجی هستید و یا قصد کلافه کردن او را دارید و با احترام و خونسردی پیش بروید.

۸_ اجازه ندهید شخص دیگری روز شما را خراب کند.

گاهی ممکن است بعد از انجام تمام این مراحل، باز هم دوست شما عصبانی باشد و تمایلی به اینکه با شما آشتی کند، نداشته باشد. بنابراین ممکن است مدام سوالاتی مثل « دوستم باهام حرف نمیزنه چیکار کنم » یا « چیکار کنم دوستم باهام آشتی کنه » در ذهن شما نقش ببندد. اما سعی کنید دست از سرزنش خود بردارید و به خودتان و دوست‌تان زمان دهید. زمانی که همه چیز گفته و انجام شد، برای شما غیرممکن است که احساسات دیگران را کنترل کنید. فرقی نمی‌کند چقدر تلاش می‌کنید، بعضی از افرادِ عصبانی، خودشان می‌خواهند عصبانی بمانند. اگر ممکن بود، نگذارید روزتان را خراب کنند. مهربانی را انتخاب کنید. مطمئناً شما شخص بهتری نسبت به قبل خواهید شد.

نتیجه‌گیری

اگر به یکدیگر تعهد داده‌اید که در کنار هم بمانید، حتما به قول خود وفادار باشید و در کنار آن سعی کنید که برنامه‌های دوستیتان را نیز دنبال کنید، این کار باعث می‌شود که دو طرف برای دوستی خود تلاش کنند.

زمانی که یک دوستی بعد از مدت‌ها جدایی دوباره شکل می‌گیرد، نمی‌توان به یک باره احساس قبل را نسبت به آن پیدا کرد و در واقع باید ارزش گذاری را دوباره به رابطه برگردانید. باید حقیقت دوستی خود را بپذیرید اما به یکدیگر زمان دهید تا بتوانید احساسات آسیب دیده‌ی خود را ترمیم کنید.

این موضوع را در نظر داشته باشید که هر رابطه دوستی یکسان نیست. هیچ دوستی را نمی‌توان به دیگری شباهت داد و از طرفی نمی‌توان هیچ دوستی را عالی و بی‌نظیر خواند. همچنین فضای دوستی شما اکنون بعد از مدت‌ها دستخوش تغییر و تحول شده است، پس این تغییر را طبیعی بدانید و از دست دوست خود دلگیر نشوید. تفاوت بین دوستی‌ها را درک کنید و خودتان را با دیگران مقایسه نکنید.

نویسنده: سمانه سیاهوشی

راهکارهایی برای درک احساسات یکدیگر

4.3/5 - (24 امتیاز)
مقاله رو دوست داشتی؟
ارسال نظر
نظرت چیه؟
لینک کوتاه این مطلب

52 پاسخ

  1. سلام
    من ی دوستی دارم حدود ۶ماهه باهم دوستیم خیلی باهم صمیمی بودیم ولی ی بار بهش دروغ گفتم و اونم باهام قهر کرد اما دوباره بخشیدم اما ی بار دیگه باهام قهر کرد ولی دوباره بخشیدم ی بار دیگم باهام قهر کرد اما دیروز آشتی کردیم ولی امروز داشتم با یکی حرف میزدم و ازش مدرک جور میکردم چون اون ینفر داشت پشت سر دوستم حرف میزد منم میخواستم ازش مدرک جمع کنم و بهش گفتم که من با اون دیگه کاری ندارم و باهاش قهرم سر همین موضوع جواب سلام دوستمو ندادم و اون هم با من قهر کرده و ازم ناراحته اون اصلا به کسی فرصت نمیده ولی به من ۳بار فرصت داد

  2. شرمنده من با بهترین دوستم که عینه برادرم می مونه با هام قهر کرده هرچی هم بهش می گم چرا میگه بهم خوبی زیاد کردی و مگه من دخترمو زیدتم و از این حرفا حالا اصلا رفته با بقیه دوست شده و اصلا هم بامن حرف نمی زنه و با هاشم یک بارم دعوام شده حالا می شه بگین چه خاکی به سرم بریزم این وسط منم افسردگی مزمن دارم

  3. سلام من کلاس هفتمم ۱۳ سالمه و یه اکیپ ۹ نفره امسال داریم که خیلی هم با هم خوبیم
    توی کلاسمون یه دختره هست و بغل دستی منه و من به خاطر رفتاراش اصلا باهاش کنار نمیام بار ها هم سعی کردم باهاش خوب شم ولی نتونستم چند وقتی هم هست که هی میچسبه به اکیپ ما و هی خودشو جزو اکیپ ما میدونه در حالی که ما ۹ نفرمون ازش بدمون میاد
    هیچکدوممون جرعت نمیکرد بره بهش بگه امروز خودم دست به کار شدم و بهش گفتم
    من قصدم این نیست که باهات دشمنی کنم و میخوام فقط همکلاسی خودم بدونمت
    نه دوست صمیمی ولی اون خیلی ناراحت شد خیلی گریه کرد خیلی ازش معذرت خواهی کردم و توضیح دادم ولی هنوز حالش خوب نیست تا قبل این ماجرا هم منو دوست خودش میدونست و فکر میکرد منم دوسش دارم
    الانم خیلی عذاب وجدان گرفتم و نمیدونم دیگه چجوری تو چشاش نگاه کنم چیکار کنم بنظرتون؟

    1. دوست خوبم
      خیلی برای دوستت متاسفم که این طور دلش شکسته شد.
      اگر خودت را جای او بگذاری بیشتر میتونی درک کنی که چقدر حالش بد شده. هم بابت از دست دادن یک گروه و هم به خاطر اینکه تو را که دوست خودش می دونسته کلا از دست داده و باورهاش به هم ریخته.
      راستش کار خوبی نکردی و نباید سخنگوی گروه می شدی تازه باید کاری می کردی که گروه تاب آوری بیشتری داشته باشند و اگر از رفتاری ناراضی هستند آن رفتار را تذکر بدهند نه این‌که‌ کلا یک نفر را حذف کنند.
      اما حالا دیگه کاری است که شده و به نظرم نقش تو این هست که هم با گروه صحبت کنی تا بتونن درباره او نظرشون را عوض کنند و در عین حال با او صحبت کنی و بگی که بخشی که به اشتباه تو مربوط میشه را پذیرفتی و عدرخواهی می کنی .
      بعد هم بپرس که چه کار دیگه ای از دست تو برمیاد تا بهش کمک کنی و بتونه با ناراحتی اش کنار بیاد.

      1. مشکل اینجاست خیلی لوس بازی در میاره هر چی بهش میگی ناراحت میشه رفتاراش جوری نیست که بتونی تحمل کنی و باهاش کنار بیای بار ها بهش همچی رو گفتم ولی باز براش اهمیتی نداره و کار خودش رو میکنه فردای اون روز هم خیلی عادی انگار هیچی نشده میخواست بیاد بغلم کنه و فلان و اینا چند روز بعدش دیدم داره با یکی از معلمای مدرسمون داره راجب من حرف میزنه و درباره من بد میگه رسیدم خونه بهش پیام دادم و گفتم فهمیدم داشتی پشت سر من غیبت میکردی سین زد و جواب نداد فرداش هم رفت جای یکی از بچها که غایب بود نشست(چون بغل دستیمه)اصلا هم بلد نیست عذر خواهی کنه بهش میگم لازم نیست ادعا کنی که منو دوست داری چون من و اکیپم هم ازت متنفریم بعدش دیگه باهاش کاری نداشتم و خداروشکر اونم سمت ما نیومد

  4. دوستم با من قهره
    مگ الان کلاس ششمم و ما باهم از کلاس پنجم دوستیم البته اون زمان سه نفر بودیم ولی بعد اون رفت پیش یکی دیگه و منو اون موندیم
    خلاصه خیلی باهم دوست بودیم و اونم منو خیلی دکست داشت طوری که خرکاری میگفتم برام میکرد هر کاری
    ولی من حدود ۳ هفته پیش فهمیدم پش سرم یه حرفی زده و من حدود سه هفته کمی ازش فاصله گرفتم ( البته یکهفتشوهر دومون مریض بودیم و مدرسه نرفتیم )
    خلاصه هفته پیش یهو دعوامون زیاد شد و اون یهو شروع کرد به گریه ولی راستش من سعیمو کردم گریه نکنم
    همون موقع معلم ریاضیمون اومد و فهمید و سعی کرد اشتیمون بدی
    چون منو اون اینقد دوست بودیم که همه تو مدرسه بهمون میگفتن دو قلو های افسانه ای حتی معلما چون یکم شبیه همیم و اسمامونم یکیه
    خلاصه گذشت و فرداشم نیومد مدرسه ولی روز بعدش که اومد هردومون قهر بودیم ولی سر زنگ ناهار که شد من جاکلیدیم افتاد (۲ تا جاکلیدی ست دوستی بود که قبلا بهم داده بودو و من مال خودشو گرفتم چون قهر بودیم ) زمین بعد من متوجه نشدم هرچی بچه ها با ایما و اشاره گفتن زکد بردار نفهمیدم ولی دوستم یهو تا من دیدم دید و زودتر برشون داشت و پس نداد میگفت خودم پولشو دادم و اینا
    بعد از کلاس رفتیم بیرون من هی میخاستم بگیرم اون نمیداد منم این چن وقت گلوم پر بغض بود و ناراحت بودم همون موقع زنگ خورد و رفتیم سرکلاس
    منم سر کلاس هرکاری کردم نشد که نشد و یهو گریم گرفت
    خلاصه منو فرستادن صورتمو بشورم
    زنگ نماز شد و یکی از همکلاسیام اومد اشتیمو بده ولی من قبول نرککدم چون خیلی اذیتم کرد (ولی کاش قبول میکردم ) خلاصه کاری از دستش بر نیومد
    بعد مشاور مدرسه اومد کلی باهامون حرف زد و دوستم همش گریه کرد مشاور فرستادش بره صورتشو بشوره بعد به من گفت اگه تو ببخشیش رشد میکنی… بعد گفت اون خیلی دوست داره و ببخشش منم قبول کردم
    بعد زنگ اخر خورد ولی اونموقع نشد بگم میبخشمش
    زنگ خونه که خورد میخاستم برم بگم که میبخشم ،،،،،
    ولی دوتا تز بچه ها اومدن فضولی کنن ببینن چی شده اونم با اینکه نباید میگفت گفت چی شده
    من بعد بهش پیامدادم و اونم عذر خواهی کرد و منم بخشیدمش
    و فرداش که رفتم مدرسه با خودم گفتم احتمالا همیچی حل شده چون عذرخواهی کرد ولی نه
    سر صبگاه دوباره یکی اومد فضولی و بزارین داستان این ینفرو بگم ( من پارسال دکست صمیمی نداشتم چون سال قبلش اومده بودم و کسی خیلی باهام صمیمی نبود بعد این دوست صمیمیم و همین دختره فوضوله تازه اومده بودن منم با این دختر فوضوله که اسمش نرگسه صمیمی شده بودم ولی دلم میخاست با دوستم که الان باهاش قهرم دکست بشم که اسم اونم ارغوانه خلاصه یروز تو والیبال گروهنداشت منم گفتم چه فرصت خوبی گفتم بیا با ما و از اونجا با منو نرگس دوست شد البته من نه بیشتر نرگس ولی اخرای سال تصمیم گرفتیم دیگه با نرگس دوست نباشیم و از اونجا دوست صمیمی شدیم بعد نرگس حسودی کرد و همش داره سعی میکنه مارو از هم دور کنه ) خلاشه سر صبگاه به زور از زیر زبون دوستم نرگس حرف کشید و کلی پش یرم حرف زد و یهو زنگ خورد و دیدم ارغوان عوض شد و اونی که صب دیده بودم نبود و رفت پیش نرگی و از اونموقع با من قهره همش بخاطر نرگسه وگرنه دوست بودیم
    من ارغوانو میشناسم میدونم تا اون روز صبح داشت به من لبخند میزد ولی یهو بعد صبگاه رفتارش سرد شد و رفت پیش نرگس ولی کسی حرفمو باور نمیکنه که نرگس چه ادم بدیه و منم نمیتونم ثابت کنم
    الان ارغوانو ازم دزدیده و منو تنها کرده البته معلمامون چون دیدن ناراحتم گفتن دوست جدید پیدا کنم منم دارم سیمو میکنم ولی بازم دلم برتش تنگ شده
    از نرگس بدم میاد که این بلا رو سرم اورده
    حالا میدونم ارغوان نمیخاد دوست شیم و میدونم اگه بهش بگم بهم میخنده کلا عوض شده و همش تقصیر نرگسه
    نمیدونم چیکار کنم
    من دیدم که دیروز میخاست باهام تشتی کنه ولی نرگس کشیدش اونور و نذاشت هی پش سرم دروغکی حرف زد تا ارغوان پیشم نیاد
    حتی ن.یتونم تنهایی باهاش حرف بزنم جواب پیامم نمیده

  5. سلام،من یکی از هم کلاسی هام هست که خیلی با هم صمیمی بودیم تا اینکه امروز داشتم یه ماجرا رو براش تعریف می کردم و بهم گفت داری دروغ میگی،بهش گفتم این عقیده منه تو حق نداری بهش توهین کنی،خیلی بحث کردیم تا اینکه از یه جایی به بعد دیگه سین کرد جواب نداد،الان باید چی کار کنم؟دیگه منم بهش اهمیت ندم یا چیز دیگه ای؟آخه بهترین دوستم توی مدرسه س اگه اون بره من خیلی تنها میشم،و اینکه همه جا با هم بودیم،الان یهویی ترک کردنش خیلی برام سخته چون فقط چهار ماهه دوستیم و اینکه احتمالا از این به بعد مثل هروقت قهر می کردیم،میخواد یه نگاه عجیبی بهم بندازه و سرشو با غرور برگردونه،که من از این اتفاق متنفرم و نمیخوام اینجوری احساس برتر بودن بهش دست بده،باید چیکار کنم که اونم بفهمه کارش غلطه و خودش تصمیم به آشتی بگیره؟من نمیتونم به این سادگی خاطراتمونو فراموش کنم..

    1. دوست خوبم
      چقدر عالیه که برات دوستی اهمیت داره و به گذشته رابطه تون توجه داری و فکر می کنی.
      به همین دلیل باید تلاش کنی دوستت متوجه بشه که برات ابن ارتباط اهمیت داره. اصلا نیازی نیست دیگه درباره این اتفاق حرفی بزنی به نظرم همه چیز به اندازه لازم روشن هست و اگر مشکلی در مورد او هم بوده خودش متوجه میشه.
      خیلی اصرار نکن اما معمولی رفتار کن انگار چیزی رخ نداده تا اگر دوباره زمینه گفتگو فراهم شد با آرامش بتونی بگی که در این اتفاق کدوم بخش مربوط به تو بوده و کوتاهی کردی احتمالا و کدام بخش به کوتاهی او مربوط است.
      کمی صبوری، کمی هم گذشت لازم داری و در عین حال مراقب باش که زیادی خودت را کوچک نکنی.

  6. سلام
    من پنج ساله یه دوست صمیمی دارم تاحالا سه بار خودش باهام قهر کرده من همیشه باید کار رو جبران میکردم ولی هیچ ربطی نداشت که من باعث شدم اون کار رو انجام بده….راستش احساس میکنم هیچکدومشون نمی‌خوان با من حرف بزنن همش با خودم میگم چرا اخه مگه من چیکارکنم کردم که این کارارو میکنن مگه چه آزاری بهشون رسوندم مگه چی گفتم…..همش درگیرم باخودم همش سرزنشم میکنن….دیگه کلافه شدم میخوام بهشون بگم چرا اینجوری میکنن تا دلیلشو بدونم ولی واقعا نمیدونم کاره درستی هست یا نه چون هیچ وقت نتونستم تصمیم درست بگیرم…..حالا منو بلاک کرده تا پیام یه سلام سرد میکنه و بلاک…….خواهش میکنم راهنمایی کنین🙏🏻🙏🏻لطفا…..

    1. دوست خوبم
      متاسفم که چنین شرایطی را تجربه می کنی و می دانم که خیلی وضعیت جالبی نیست. به نظر می رسد این میزان از سکوت تو و ترس از اینکه بهش بر می خوره یا ناراحت می شود چندان برای تو سودمند نیست.
      این درست نیست که تا این حد مدام برای کاری که نکردی و تقصیری که متوجه تونیست کوتاه بیایی، عذرخواهی کنی و …
      توصیه می کنم در یک گفتگوی جدی از او بخواه که درباره احساس و مشکل خودش با تو حرف بزنند و بگوید که از تو چه انتظاری دارد. اگر توجیه شدی بهش بگو که تکرار این رفتارش چقدر تو را ناراحت می کند و اگر قرار باشد به این کار ادامه دهد تو ناچاری تصمیم دیگری بگیری.
      به او بگو دو انسان به جای سکوت و بلاک کردن با هم حرف می زنند و تو هم انتطار داری حریم این دوستی رعایت شود.
      لطفا اگر او هم نظراتی دارد که باعث ناراحتی توست بهش فکر کن و تلاش کن آن رفتار را تغییر دهی.

  7. سلام
    راستش من یه دوستی داشتم خیلی با همدیگه صمیمی بودیم ولی نمی‌دونم یهو چی شد دیگه با همدیگه صمیمی و حتی دوست ساده‌ام نیستیم من حتی یک بار باهاش حرف زدم بهش گفتم که نمی‌خوام الکی دوستیمون تموم بشه و اینا بعد بهش گفتم که دلیلش چیه اما اون زیاد نخواست دربارش حرف بزنیم و وقتی من بهش گفتم که دیگه فکر نکنم حرفی داشته باشیم خداحافظ اونم بهم گفت خداحافظ و دیگه هیچ حرفی نزدیم تلاشی نکردش که دوستیمون خراب نشه و فقط بهم با حرفاش منو رنجوند و خداحافظی کرد ولی من خیلی دوسش دارم و هر شب دارم گریه می‌کنم که چرا دیگه با همدیگه صمیمی نیستیم میشه لطفاً یه راهکار بهم بدید که دوباره با هم صمیمی بشیم

    1. دوست خوبم
      اول اینکه کمی بهش زمان بده و بگذار به حال خودش باشه. در اغلب موارد وقتی کمی از دیگری دور می شوند متوجه می شوند که اشتباه کردند یا دلتنگ می شوند.
      این در حالی هست که اگر زیادی اصرار داشته باشی نتیجه عکس میگیری و او همچنان تلاش می کنه به تو بی اعتنایی کنه.
      دوم اینکه تلاش کن در آغاز مدرسه دوستان جدیدی برای خودت داشته باشی و با افراد تازه ای آشنا شوی. این کار باعث میشه که بیشتر از فکر او و این حجم از دلبستگی خارج شوی.
      وقتی کنی از او فاصله می گیری احتمال بیشتری وجود داره که به تو فکر کنه و قدمی برای نزدیک شدن بهت برداره.
      در نهایت اگر شرایط فراهم بود میتونی نامه ای براش بنویسی و بگی که همیشه آماده شروع دوباره دوستی تون هستی.

  8. سلام قبل از هرچیزی بگم که من واقعا به نصیحت های یه نفر نیاز دارم و راه حل میخوام ، پس خواهشا بهم جواب بدین! خیلی خب.. ما یه گروه دوستی سه نفره هستیم ، که پارسال یه دوست جدید پیدا کردیم ، یعنی اول من با اون اشنا کردم بعد هم به دوستای دیگه ام نشونش دادم ، اولش دوستام ازش خوششون نیومد و جر و بحث کردیم ولی کم کم با هم دوست شدن و یه سال به خیر و خوشی گذشت ، اما سال بعد اون از مدرسمون رفت ، و ما دیگه همدیگه رو ندیدیم ، فقط درمورد علایق مشترکمون که بقیه دوست هام نداشتنش با هم دیگه مجازی حرف میزدیم و پیامک میدادیم ، حالا توی گروه سه نفره ما یکیمون از دست من ناراحته و نگرانه که دیگه بهش اهمیت ندم و فقط با دوست مجازیم بچرخم ، از طرفی متوجه شده ام که دوست دیگه ام که جزو دوستی سه نفره مونه ، پشت سر من بد میگفته و یا یه جورایی بهش میگفته با من دعوا کنه ، اون همیشه خونمون زنگ میزد و باهام خوب بود ولی فهمیدم از یه جایی کم کم با من بدرفتار بود و رابطه اش رو با من قطع کرده و فقط بهم تیکه میندازه و پشت سرم با اون یکی دوستم حرف میزنه ، که مثلا اون ما رو ترجیح نمیده و همش با دوست مجازیش حرف میزنه ، و اونا از من میخوان که من رباطه ام رو کاملا قطع کنم! من حتی این کار رو کردم ولی اونا باور نکردن و هنوزم بهم تیکه میندازن ، دیگه به جایی رسیدن که حتی کسایی که من از اولم باهاشون خیلی صمیمی نبودم هم گیر میدن و منو مسخره میکنن یا تیکه میندازن! من هم به خاطر اونا دوستامو از دست دادم هم اونارو از دست دادم ، اونا بهترین دوستامن ، فقط دیگه نمیدونم باید چیکار کنم ، کمک من هرکاری کردم خودمو ثابت کنم ، اما فکر کنم اونا فقط به این بهانه میخوان تو مقطع راهنمایی کاملا با من قطع رابطه کنن ، حداقل کسی که پشت سر من بد میگه که اینجوریه ، ولی اونی که خودش ازم ناراحته نه ، اون تحت تاثیر بقیه قرار میگیره

  9. سلام کلاس ششمم دخترم،بهترین دوستم چند روز پیش باهام قهر کرد خیلی ناراحتم و نمی‌دونم برای چی باهام قهره دلیلش هم نمیگه به بقیه بچه ها هم گفتم بش بگن چرا ولی جواب نمیده هرشب گریه میکنم کلی خودمو سرزنش میکنم که چکار کردم و خیلی آدم بدیم. خیلی دلم میخواد برگرده و دوست ندارم کس دیگه ای وارد زندگیم بشه چیه اون نیاز دارم،اصلا براش بهم نیست و همین چند روز پیش باهام خوب بود عالی بود اما الان جوری باهام رفتار می‌کنه که انگار هیچوقت منو نمی‌شناسه.
    مامانامون باهم خوبن باهم می‌رفتیم پارک کلی همو میشناسیم اما اون کند زد به دوستیمون و من حاضرم جونمو بدم یه بار دیگه بغلش کنم اما فکر کنم اون حتی حاضر نیست نگاهم کنه😔😔😔💔

      1. خب سلام خیلی ممنون میشم جواب منو رو بدین.ما به اکیپ بودیم به اکیپ پنچ نفره اولش اصلا با هم دیگه حال نمیکردیم ولی بعدش خیلی باهم اوکی شدیم خلاصه خیلی از مشکلاتمونو باهم دیگه حل میکردیم یا میزاشتیم به مرور زمان حل بشه ، من وارد به رابطه شدم و بعدش تمام شدن مدرسه با هیچ کدوم از دوستام رابطه انچنانی بقرار نکردم و سر یه مشکلاتی بلاک شدن و پیام های ناجور دریافت کردن و این کار نه من نه طرف عاطفیم نبود و من بهشون توضیح میدم که اون هیچ تضصیری نداشته و فلان و اونا میگن اره تو ما روبه یه پسری که هنوز دو سه ماه نشده بود فروختی و همچین حرفا .منم کلی بهشون التماس کردم کلی توضیح دادم تغصیر اون نبود و باز مرغشون یپا داره، تا یکی شون رو راضی مردم اون یکی ناراضی میشه و بعدش همه شون باز مخالف میشن بنظرتون باید چیکار کنم ..خیلی استرس هم دارم که شاید نتونم خودمو ثابت کنم واقعا ناامید شدم ولی خیلی دوستشون دارم:)

        1. دوست خوبم
          هر قدر بیشتر تلاش کنی که بیشتر از اینها توضیح دهی و بیشتر از اینها بخواهی اصرار کنی معنی اش این است که حتما کار خودت بوده و کار درستی نیست.
          لطفا دست از توضیح دادن بردار و بگو من حرفامو زدم دیگه به اعتماد خودتون بستگی داره.
          بعد هم تمام تمرکزت را بگذار برای آینده و دست از گذشته بردار. از حالا به بعد سعی کن باهاشونوباشی، مهربان باشی، همراهی شون کنی و … این کارها زودتر باعث فراموش شدن گذشته میشه.

    1. پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :دوست خوبم
      بابت رنجی که می کشی متاسفم. این هم بخشی از تجربیات مربوط به دوستی است که باعث میشه تو بزرگتر و تواناتر شوی.
      برای اینکه این تجربه را کامل کنی بازم است یک بار با او وارد گفتگو شوی. اصلا از واسطه کمک نگیر. ولی مثلا می تونی از مادرت بخواهی که قرار خانوادگی بگذارند تا او مجبور شود مقابل تو قرار گیرد و حرف تو را بشنود.
      به او فقط بگو که تمایل داری دلیل رفتار او را بدانی و متوجه شوی که چه اشتباهی میان شما روی داده است.
      فقط پاسخش را بشنو، اما اصرار نکن، هر اصرار تو او را بیشتر دعوت می کند که در موقعیت ناز قرار بگیرد و این اصلا برای عزت نفس تو خوب نیست.
      اگر او فکر می کند حق دارد به این رابطه پایان دهد درست است هر دوی شما این حق را دارید اما این حق تو هم هست که دلیل آن را بدانی.
      اگر با گقتن دلایل قانع شدی که او تمایلی به این رابطه ندارد و حتی شاید دلیلش غیرمنطقی است دیگر به این رابطه پایان بده اما اگر متوجه خطا یا اشتباهی شدی حتما آن را رفع کن و بگو که لازم است به یکدیگر فرصت جبران دهیم.

  10. سلام
    من یه دوستی داشتم که از خواهرم نزدیک بود
    یه روز گروهی از کلاسمون که همش به دوستی ما حسودی میکردن اومدن باهاش حرف زدن
    بعد دیدم باهام هیچ حرفی نمیزنه
    چند بار بردمش یجا گفتم مگه منچیکار کردم اخه اونم هیچی نمیگفت و دوباره قهر میکرد
    با اینکه چند بار حتی معلممون هم بهش گفت اشتی کنه با من اشتی نکرد
    اون گروهیم که بهمون حسودی میکردن الان به دوستم یاد میدن چه کارهایی بکنه که حال من بد بشه

    1. پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
      متاسفم که چنین اتفاقی برای دوستی شما افتاده و ناراحت کننده است. اما همان قدر که تو متوجه حسادت آن گروه شده ای و سابقه دوستی شما در حد خواهری بوده است، بنابراین انتظار می رود دوست تو هم حق داشته باشد که با توجه به برداشت و احساس خودش تصمیم بگیرد.
      ممکن هست او اشتباه می کند ولی این چیزی از سهم او برای تصمیم گیری درباره دوستی کم نمی کند.
      به نظرم فقط یک بار و برای آخرین بار حرف ها و احساست را در یک نامه بنویس و به او بده. در نامه به او بگو که این دوستی فقط نبوده و سال ها زندگی با هم بوده است و بگو که ارزش این سال ها و لحظات خوب به این است که دست کم درباره اش صحبت کنی و بگویی که چرا تصمیم به ترک این رابطه گرفتی و اصلا هم بعد از حرف زدن مجبور نیستی آن را ادامه دهی.
      این طوری به دوستت فرصت داده ای و آموزش داده ای که راحت و بدون گفتگو از یک رابطه مهم نگذرد.
      اما پس از آن هرگز به او اصرار نکن. شاید اینکه هم تو و هم حتی معلمان از او خواسته اند در تصمیم اش تجدید نظر کند او دچار سوبرداشت شده و به همین دلیل گفتگو نمی کند.
      پس از این در انتخاب دوست و نزدیک شدن به هم بیشتر دقت داشته باش و همیشه تلاش کن فقط به یک نفر تکیه نکنی بلکه در مدرسه گروه دوستی داشته باشی.

  11. سلام
    من یک پسر ۱۵ ساله ام که سر یه موضوع خیلی خیلی کوچیک ( که مقصر هم دوست هم هست) دوستی مون تقریبا تموم شده حتی با اینکه اون مقصره من ازش عذرخواهی کردم اما اصلا گوش نمیده به حرفام لطفا یک راهکار به من پیشنهاد بدید

    1. پاسخ خانم دکتر سلیقه دار:دوست خوبم
      متاسفم بابت اتفاقی که برایت رخ داده و با وجود اینکه از او عذرخواهی کردی بدون اینکه تقصیر خاصی داشته باشی و همچنان او با تو آشتی نکرده است.
      توصیه روشن من این است که به او بگویی یا برایش بنویسی که دوست خوبی برای تو بوده است و هر زمان تصمیم بگیرد که رابطه خوبی با تو را مجدد آغاز کند تو مشتاق هواهی یود. پس از بیان این موضوع کلا از او فاصله بگیر و کاری نداشته باش تا زمانی که خودش برای دوستی پا پیش بگذارد.
      این کار معمولا نتیجه خوبی دارد و اگر او همچنان واکنشی نشان ندهد معمایش این است که بهتر است دیگر منتظر نمانی و این دوستی را پایان یافته فرض کنی.

  12. من نزدیک ۱ساله بابهترین رفیقم که ازبرادرم بیشتردوستش داشتم قهرکردم ودلیل که اون بامن قهرکرده است رونمی دانم خیلی خیلی خیلی براعزیزبود خیلی براش وابسته بودم الان هم افسورده شدم هم دلم نمیخواد بایک دیگر دوست باشم دلم میخواد الان بااون دوست شم اون هم نمیخواد دوست بشه بامن چکارکنم که برگرده ترخدا یه کاری جلوم بزارید

  13. سلام…
    من حدود ۶ ساله ک با دوست صمیمیم دوستم ولی چند روز پیش بخاطر اینکه فک کردم تولدش هفته دیگس و روز تولدش بهش تبریک نگفتم باهام قهره
    من بهش توضیح دادم و گفتم ک میدونستم تولدش چندمه ولی تاریخا رو قاطی کردم و برای همین بهش تبریک نگفتم ولی در جواب گفت دیگه برام مهم نیستی هرکاری میخوای بکن:)
    چیکار کنم الان،من بهش خیلی وابستم حتی نمیتونم یه روز باهاش حرف نزنم ولی از طرفیم فکر میکنم اگه زیاد بهش پیام بدم و سمج باشم بیشتر اعصابشو خورد میکنم

    1. دلیلش توجیه نکن فقط بهش بگو که برام مهم نیست تولدت چندمه چون هر روزی که با تو بودم برایم مثل تولد بود

  14. سلام حدود ۳ ماه هست که اتفاقی بین من و صمیمی ترین دوستم افتاد
    من ی کار کردم که خیلییی خیلییی اشتباه بود و این باعث شد که رفتاراش با من خیلی سنگین بشه
    دوستی ما ۱۰ ساله است و من به شدت به اون وابسته ام
    حدود یک ماه پیش بهم گف که ناراحتم ازت
    منم براش توضیح دادم
    گفتم ببخشید جبران میکنم
    اونم گفت خیلی ذهنم رو درگیر کرده و نمیتونم بگم بخشیدم
    اما هنوزم با هم سنگینه
    نمیدونم چی کااار کنم
    خیلییی دلم برای قبلا تنگ شده
    الان خیلیی بیشتر از قبل دوسش دارم
    اما نمیدونم اونم منو دوس داره یا نه
    هیچ وقت تو عمرم به اندازه این ۳ ماه گریه نکرده بودم
    لطفا یه راهی بهم نشون بدین

    1. دوست خوبم
      آفرین که متوجه اشتباهت شدی و از این بابت عذرخواهی کردی.
      به نظر من لازم است کمی هم صبوری کنی. خودت می دانی که کوزه شکسته راحت مثل قبل نمی شود چه برسد به قلب شکسته.
      پس پیشنهاد می کنم کمی بیشتر صبوری کنی و در عین حال در این مدت حواست به رابطه تان باشد که مثل یک دوست و شبیه قدیم ها رفتار کنی تا در نهایت به آنچه که انتظار داری برسی که شاید همه چیز مثل قبل نشود اما دیگر او هم نگاهش سنگین نباشد.
      در این مدت خودت را زیادی کوچک نکن و برای این رابطه التماس نکن.

  15. سلام
    من از وقتی کوچیک بودم تا الان که شونوزده سالمه خیلی به دوستام وابسته میشدم و نمیتونستم مدت طولانی جدایی ازشون رو بدون نگرانی و ناراحتی و کلی غصه سپری کنم.
    الان که سومین دوست صمیمی من سر یه حرف خیلی خیلی مسخره با من قهر کرده و یه ماه و نیمه که باهم حرف نزدیم دیگه نمیتونم دوریشو تحمل کنم. دلم میخواد برگرده اما چون چندین بار قبل این من پیش قدم برای اشتی کردن شدم دیگه میخوام اینبار اون جلو بیاد اما خبری ازش نیست. مدت هاست که با خودم کلنجار میرم شاید دوستم نداره و الان از دستم راحت شده و با هم کلاسی های دیگه راحت تر از منه. ولی واقعا طاقتم تاق شده و نمیتونم تحمل کنم. میخوام هر جوری که شده برگرده ولی میدونم اگه اینبار هم من برم جلو قطعا دوستی بین ما وجود نخواهد داشت و به بهانه دیگه ای ممکنه باز بره. نمیدونم چیکار کنم . این روز ها گیج تر و پریشون تر از هر موقع ام و انگار دلم هر دقیقه تیکه تیکه میشه. باید چیکار کنم؟ لطفا راهنمایم کنید

    1. پاسخ خانم دکتر سلیقه دار : دوست خوبم
      همان طور که خودتوهم اشاره کردی از گذشته این طور حساس بودی و وابسته می شدی و حتما میدانی که این رفتار خوب نیست پس از این اتفاق برای شروع تقویت رفتاری خودت استفاده کن و آن را بهانه ای برای رشد خودت قرار بده. شاید اول سخت باشه و همان طور که گفتی حس بدی پیدا کنی و قلبت تکه تکه شود اما اگر بتوانی مقاومت کنی در انتها مثل این است که‌پیله این سختی را شکافتی و پروانه زیبای پر قدرتی از آن بیرون می آید.
      مگر نه این است که چند بار قبل از این چنین اتفاقی رخ داده و تو پیش قدم شده بودی و حتی پیش بینی می کنی که باز هم این وقایع تکرار شود؟ پس راه حل این است که بر میلت پا بگذاری، تو هم خودت را با دیگر همکلاسی ها و دوستانت مشغول کن، به درسهایت رسیدگی کن، با معلمان گفتگو کن و … و فکر و ذهنت را درگیر کن تا شاید در سال بعد آن قدر قوی شده باشی که به جای دلبسته شدن به دیگران، از دوستی ها لذت ببری و هر زمان لازم است و وقتش رسیده از جدایی نترسی بلکه استقبال هم کنی.

  16. سلام من حدود ۲ سال هست با رفیقم قهرم و تقصیر من بود باهم قهر شدیم
    دوسه روز پیش به یکی از رفیقام گفتم تا بهش زنگ بزنه ببینم دوستی میکنه گفته بود نه ومن میخاهم باهاش دوستی کنم ولی راهی برای دوستی کردن ندارم میتونید کمکم کنید

  17. سلام. من دوست صمیمیم از اواخر نیمه اول خرداد تا الان باهام حرف نزده.یعنی پیام هام رو نمیخونه و بعضی وقت ها که میخونه جواب نمیده. زنگ هم میزنم جواب نمیده تازه دیروز براش چند تا عکس از دوران مدرسه قبل از کرونا فرستادم جوابم رو داد ولی چیز خاصی نگفت من نمیدونم چیکار کنم که اشتی کنیم اصلا باهام حرف نمیزنه هر کس هم که میره سراغش بپرسه چرا باهام قهره جواب کسی رو نمیده.میشه بپرسم چیکار باید کنم؟کلی پیام براش فرستاده بودم ولی چون نمیخوندشون و جواب هم نمیداد بعد از یه مدت پاکشون میکردم. لطفا راهنماییم کنید چند وقت دیگه مدرسه ها باز میشه نمیخوام مشکلی باشه بین من و دوستم!

    1. پاسخ خانم دکتر سلیقه دار :
      دوست خوبم
      اگر تقصیر و اشتباه خودت را میدانی بهتر هست در یک متن مشخص یا از طریق فایل صوتی یا تماس تلفنی با او صحبت کنی و بگویی که سهم اشتباهت را متوجه هستی و عذرخواهی میکنی و بعد هم ادامه دهی که تمایل داری گذشته را جبران کنی.
      اگر نمیدانی که چه اشتباهی کردی یا هر دو در این جدایی سهم داشته اید در یک پیام متنی یا صوتی یا از طریق تماس تلفنی به او بگو که دوست داری گذشته را کنار بگذارید و مثل اینکه تازه دوستی جدیدی شروع می‌شود با او دوست باشی. از او بخواه که اگر مخالف است دلیل خودش را بگوید.
      اگر دلیلش منطقی بود یا حتی گفت که ملاکهایش با تو تفاوت دارد در این صورت مدتی او را رها کن و دیگر اصراری نداشته باش. شاید او هم نیاز دارد کمی تو را نداشته باشد و راحت تر به این ارتباط فکر کند.

  18. سلام.دوستای من که داخل کوچمونن باهام قهر کردن و میترسم دیگه آشتی نکنن و تنها باشم
    دلیل قهر کردنشون هم این بود که بابام بهشون گفت بخواطر کرونا دیگه نیاین تو کوچه.
    الان چی میشه که ما باهم آشتی کنیم.
    درضمن من تو کوچه اعتباری دارم و اصلا دوست ندارم که با ببخشید و کلمه هایی مثل اینا باهام آشتی کنن
    اونا هیچوقت باهام قهر نمیکردن و همیشه پشتم بودن
    و خیلی دوستشون دارم.
    الان حدود دو هفتس قهریم و اونا دارن تو کوچه گشت میزنن و در خونه ما میشینن و من باهاشون سلام میکنم و جواب سلام نمیدن و روشون رو برمیگردونن
    و این خیلی حس گریه بهم میده.
    توروخدا کمکم کنید راستی:یازده سالمه

  19. سلام
    من سه ماه میشه یا بهترین دوستم قهر که نیستیم ولی سرسنگین هستیم و حال هم رو زیاد نداریم و هر حرفی شروع به دعوای تازه میشه بینمون تا چند روز پیش که بهش گفتم شبیه دوست فوت شده ی منی و اونم کلا بهم ریخت و ناراحت شد
    واقعا نمیدونم ولی هرچی میگم بعد یه سال فهمیدم باورم نمیکنه و میگه برات ارزشی ندارم در صورتی که از خودم برای من مهم تره
    امسال اخرین سالی هست که باهم درس میخونیم و این اتفاق افتاد می‌خوام حداقل خداحافظی بدی نداشته باشیم
    چیکار باید بکنم؟
    ممنون

    1. پاسخ مشاور سایت :
      دوست خوبم
      این اتفاقات باعث میشوند بیشتر در رفتار و گفتارمان مراقبت کنیم و تمرین خوبی است که در آینده و برای دیگر دوستان هم صحیح تر رفتار کنیم. بنابراین نگران اختلافات نباش بلکه ازشون درس بگیر برای مثال دیگر به کسی نگو شبیه یک‌فرد مرحوم است جمله ای با بار مثبت نیست.
      در ضمن برای خداحافظی کردن برنامه ریزی نکن. دوستی ها با ندیدن تمام نمیشود شاید ده سال دیگر دوباره زمینه های مشترک پیدا کردید و آن وقت از این روزها هم کلی حرف برای گفتن دارید.

  20. سلام من مدتی هست که رابطم بابهترین دوستم خراب شده حتی معذرت خواهی هم کردم ولی منونمیبخشه خیلی حالم بده وازاینکه میبینم بابقیه گرم میگیره وحرف میزنه ولی من وقتی پیامم میفرستم حتی جوابمونمیده خیلی عذابم میده،ولی بااین وجودبازم برام خیلی عزیزه ودلم براش تنگ شده نمیدونم دیگه بایدچکارکنم

  21. باسلام من یه پسر۱۷ ساله ام حدود یک ساله با بهترین دوستم قهر کردم که مقصر من بودم
    خیلییی شددییید بهش وابسته بودم و هستم
    خیلییی افسرده شدم درسام افت کرده
    حوصله هیچیو هیچکسو ندارم حتی چند بار میخاستم خودکشی کنم
    تموم مشکلاتم با اومدن اون درست میشه
    توروخدا یه راه حلی بهم بدین

    1. دوست خوبم
      ضمن اینکه باید بگویم این حجم از وابستگی خطرناک و غیر طبیعی است و شاید لازم باشد در آینده به صورت حضوری از یک مشاور کمک بگیری در عین حال لازم است یادآوری کنم وقتی متوجه اشتباهات خودمان میشویم بدیهی است که باید آنها را جبران کنیم. قهر کردن اشتباه بوده ادامه آن هم اشتباه است. الان که متوجه هستی تلاش کن با پیام دادن دعوت کردن به یک جلسه حضوری نامه دادن واسطه فرستادن و غیره بخش و سهم اشتباه خودت را به او بیان کنی و تلاش کنی که رابطه از سر گرفته شود هر چند ممکن است به مانند قبل نشود و موانع زیادی سر راه داشته باشی.
      یادت باشد حتما درباره این حجم از وابستگی خودت اقدام کن چون ممکن است با این شرایط ارتباط دوباره شما برایت دردسرهای بزرگتری همراه داشته باشد.

    2. دوست خوبم
      شاید هنوز به قدر لازم تاوان کاری که کرده ای را ندادی و به همین دلیل به زمان بیشتری احتیاج است تا موضوع در ذهن دوستت حل شود یا آماده فراموش کردن مساله یا بخشیدن تو باشد.
      با این همه روراستی در رابطه دوستی مهم است و خوب است به او پیام دهی و بخواهی که مشخص کند برای بخشیدن تو و کنار آمدن موضوع چه پیشنهادی دارد؟آیا زمان نیاز دارد یا راه دیگری را پیشنهاد میدهد؟
      بک نکته دیگر هم هست گاهی چون طرف مقابل میداند که دوستش داری و دست از او برنمیداری بیشتر بی محلی میکند و به رفتارش ادامه میدهد بنابراین اگر به این نتیجه رسیدی کمی فاصله بگیر و زیاد به او اصرار نکن شاید این راه جواب دهد.

  22. سلام من مدتی که بادوستم به خاطریه مسئله کوچیک رابطمون دچارمشکل شده قهرنیستیم ولی باهام سرسنگینه هرکاری می کنم مثل قبل نمیشه راهنماییم کنیدچکارکنم

  23. سلام من با دوستم یک سال و نیم قهر بودم . وامروز دوستانم من را با او اشتی دادن.
    می خوام بدونم چه جوری سر صحبت و باهاش باز کنم
    ممنون

  24. کاربر عزیز “Ehsan y”
    خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
    دوست خوبم
    راه های زیادی برای این منطور است. اول اینکه کمی صبر کن شاید او به زمان بیشتری احتیاج دارد که در مورد این اتفاق فکر کند‌. هم چنین تلاش کن برایش نامه ای بنویسی یا شفاهی صحبت کنی و قصدت را بگویی و شرح دهی که میخواهی مثل گذشته باشید و اگر او حرفی برای گفتن دارد آماده شنیدن هستی
    البته به او پیشنهاد بده که گاهی لازم است اتفاقات گذشته را در دوستی بدون حل شدن رها کنیم و به راهمان ادامه بدهیم و با این حساب ما هم میتوانیم به گذشته کاری نداشته باشیم.
    زیاد اصرار نکن چون این کار باعث میشود بیشتر از تو دور شود و نتواند تصمیم درستی بگیرد اما پیشقدم بشو و خواست و احساست را به روشنی و بی پرده بگو.
    موفق باشی
    نشریه اینترنتی نوجوان ها

  25. کاربر عزیز “ابوالفضل”
    خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
    دوست خوبم
    همین که میدانی مقصر هستی خودش یک قدم به جلو است چون میدانی که باید عذرخواهی کنی و به او بگویی که از این بابت پشیمان هستی.
    اگر او به تو نگاه هم نمیکند پس بهتر است حرفهایت را بنویسی و از طریق یک دوست دیگر به دستش برسانی.
    در متن بنویس که از اتفاق پیش آمده متاسفی و میخواهی با ارتباط بیشتر با او گذشته را جبران کنی و این اشتباه را تکرار نخواهی کرد.
    و بنویس که منتطر پاسخ از او هستی و اگر پاسخش طولانی شد حتما دوباره اقدام کن.
    موفق باشی
    نشریه اینترنتی نوجوان ها

  26. با سلام و وقت بخیر.
    من با دوست صمیمی چند روزیه سر یه بحثی که او مقصر بود بحثم شد و حالا پشیمونم و میخوام روابطمان دوباره مانند گذشته شود ولی او هیچ واکنشی نشون نمیده و با سردی جوابم رو میده حالا میخوام بدونم زمان، روابطمون رو درست میکنه یا نه ‌.اصلا راه دیگه ای هست یا اینکه من باید این دوست صمیمی رو برای همیشه فراموش کنم؟ ممنون.

  27. سلام من یک دوستی داشتم که سر یه موضوع کوچک که مقسر من بودم بدون دعوا باهم دیگه حرف نمیزنیم الان من دوباره میخواهم اشتی کنم ولی نمیدانم چطور او حتی منو نگاه هم نمیکند

  28. کاربر عزیز ؛دختر جنوب؛
    خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
    دوست خوبم
    باید باور کنی که هر اندازه بیشتر اصرار کنی بیشتر باعث میشوی او نتواند در آرامش به نداشتن ارتباط با تو فکر کند و نتواند تصمیم درستی بگیرد. برای اینکه خطا نکنی گامهای زیر را دنبال کن.
    اول اینکه همیشه درصدی از احتمال را بده که شاید تو هم سهمی در این اختلاف داری و ممکن است او دلگیری هایی از تو داشته باشد.
    دوم اینکه اگر به تازگی به او پیام دادی کمی صبر کن و بعد از مدتی به او پیام بده یا تماس بگیر و حتما بگو اگر تو کار اشتباهی انجام دادی متاسفی.
    سوم اینکه به او فرصت بده کمتر پیام بده اما به او بگو که میخواهی از این طریق به احساس او احترام بگذاری و در عین حال دوستش داری.
    در آخر اینکه با هماهنگی خانواده اگر ممکن بود با هم بیرون برید یا به منزل هم برید که همین کار تجربه جدید و در عین حال صمیمیت آوری ایجاد میکنه.
    موفق باشی
    نشریه اینترنتی نوجوان ها

  29. کاربر عزیز ؛فهیمه؛
    خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
    دوست خوبم
    از این اتفاقات در هر دوستی پیش میاد
    و ممکنه او هم روزی باعث ناراحتی تو بشه.
    بهتر اینه که اولا از او عذرخواهی کنی و بگی که در مورد رفتارت متاسفی.
    بعد هم به او بگویی که منتظر میمونی تا تو را ببخشد و به دوستی تون ادامه بدید.
    البته اگر کاری که کردی نیازمند جبران هست که باید جبران این اشتباه را هم در برنامه ات داشته باشی و به او بگویی که قصد جبران داری.
    موفق باشی
    نشریه اینترنتی نوجوان ها

  30. کاربر عزیز ؛زهرا؛
    خانم دکتر سلیقه دار، مشاور و روانشناس سایت اینگونه به پرسش شما پاسخ داده اند:
    دوست خوبم
    اینکه او از داشتن ارتباط دوستی با تو حس خوبی ندارد ممکن است به این خاطر باشه که تو از او کوچک تر هستی. معمولا در این دوره سنی افراد تمایلی ندارند با کوچکتر از خود دوست باشند و همسالان را ترجیح میدهند. البته ممکن است دلیل دیگری هم برای خودش داشته باشد.
    اما توصیه به تو اینه که اجازه بده این علاقمندی در این حد باقی بمونه که فردی مورد علاقه ات است و دنبال ایجاد دوستی نباش. همانطور که برای او داشتن دوستی با همسالان مناسب تره برای تو هم این طوره.
    موفق باشی
    نشریه اینترنتی نوجوان ها

  31. ممنون از راهنماییتون اما اون خعلی دیگه داره رو اعصابم راه میره مایه گروه سه نفره ایم که هر سه تامون مثه خاهریم الان میخام بدونم جای من اون بود اینکارو میکرد یا چون رابطه اون دو تا یکم بهتر بود

  32. با سلام من یه دختر کلاس هشتمی هستم که با بهترین دوستم که پنج سال با هم بودیم باهام قهر کرده مقصر ماجرا اون بوده ولی باز اون باهام قهر کرده یه ماهه جواب پیامام نمیده و من خعلی ناراحتم لطفا یه کاری بهم بگید که باهام اشتی کنه

  33. من یه دوست دارم کللاس نهمه دیروز بدجور از دستم ناراحت شده میخوام باهاش اشتی کنم ولی اصلا اون بهم محل نمیذاره کمک کنید من خیلی دوسش دارم ولی اون برعکس فکر میکنه

  34. سلام من هفتمم یک دهمیه تو مدرسمونه خیلی دوسش دارم ولی اون از من بدش میاد چکار کنم بیشتر باهاش باشم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تبلیغات
جدیدترین‌ها
تبلیغات
محبوب‌ترین‌ها
پیشنهاد نوجوان‌ها