داستان ضرب المثل های فارسی؛ کوه به کوه نمی‌رسه، آدم به آدم می‌رسه

کوه به کوه نمی رسه
t داستان ضرب المثل های فارسی؛ کوه به کوه نمی‌رسه، آدم به آدم می‌رسه

کوه به کوه نمی‌رسه، آدم به آدم می‌رسه یکی از ضرب المثل های معروف ایرانی است. در این مطلب با هم ماجرای پیدایش این ضرب المثل را می خوانیم.

در یک کوهستان دور کوه زیبایی قرار داشت. روی دامنه این کوه دو روستا ساخته شده بود. روستای بالا به اسم بالاکوه و روستای پایین به اسم پایین‌کوه. سالیان دراز مردمان این دو روستا کنار هم به خوبی و خوشی زندگی می‌کردند و همیشه همراه هم و در مشکلات دستگیر یک دیگر بودند.

مشاوره سئو حرفه ای با زهرا رئیسی🔥 (کلیک کنید)😍

آب این دو روستا از یک چشمه منشا می‌گرفت که آن هم در روستای بالاکوه بود. آب این چشمه، آب بسیار گوارایی بود که هم برای مصرف روزانه اهالی استفاده می‌شد هم مردم با آن کشاورزی و باغداری می‌کردند.

مردم پایین کوه و بالاکوه

یک روز کدخدای روستای بالاکوه گفت: «چون این چشمه در روستای ماست پس فقط باید اهالی روستای ما از آن استفاده کنند و اهالی پایین کوه حقی در این آب ندارند.» سپس دستور داد جلوی آبی را که به پایین کوه می‌رفت بگیرند. یکی دو روز به همین روال می‌گذرد و دیگر مردم روستا آبی برای مصرف نداشتند. پس بزرگان روستا تصمیم می‌گیرند با اهالی به روستای بالا سری بروند و خبر بگیرند که چرا آب دیگر به روستای آن ها نمی‌آید.

وقتی به روستا می‌رسند متوجه می‌شوند که خود اهالی روستای بالا جلوی آب را گرفته اند. برای همین از این اتفاق عصبانی می‌شوند و به سمت خانه کدخدا می‌روند و شروع می کندد به اعتراض کردن برای گرفتن حقشان.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
زریاب موسیقی دان ایرانی مخترع گیتار

کدخدا از خانه خود خارج می‌شود و رو به اهالی و بزرگان روستای مجاور خود می‌کند و می‌گوید: الا و بالله آب چشمه فقط مختص اهالی بالا کوه است، هر که می‌خواهد از آب استفاده کند باید ساکن این روستا باشد وگرنه حقی در آب چشمه ندارد و در غیر این صورت رسیدن آب به روستای پایین مثل رسیدن دو کوه به یکدیگر است و اصلا اتفاق نمی‌افتد.»

کوه به کوه نمی‌رسه، آدم به آدم می‌رسه

 

در نهایت مردم که می‌بینند کدخدا حرف ناحساب می‌زند و امیدی به برگرداندن آب به روستای خود ندارند به خانه‌های خود برمی‌گردند. آن ها سعی می کنند برای این اتفاق به فکر چاره باشند. مردم روستا جلسه‌ای می‌گیرند و در آن نشست تصمیم بر آن می‌شود که در روستای خود چند چاه حفر کنند تا روستایشان دارای آب شود و آب به دست همه اهالی روستا برسد.

با حفر چاه و قنات در روستای پایین چشمه، بالاکوه کم کم خشک می‌شود و این بار کدخدا و اهالی روستای بالا به سمت پایین می‌آیند تا خواهش کنند که چاه‌ها و قنات ها را کور کنند تا باز دوباره دو روستا از آب یک چشمه بهره مند شوند.

در این موقع کدخدای روستای پایین به کدخدای روستای بالا رو می کند و می گوید: «تو راست گفتی کوه به کوه نمی‌رسه، اما آدم به آدم می‌رسه.»

کاربرد امروزی ضرب المثل کوه به کوه نمی‌رسه، آدم به آدم می‌رسه

امروزه زمانی از این ضرب‌المثل استفاده می‌شود که کسی در حق دیگری بدی کند و در نهایت‌ سر و کارش به همان فرد بیافتد و از او طلب انجام کاری را داشته باشد.

شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
داستان ضرب المثل های فارسی؛ آتش بیار معرکه

 سوسن قریشی

t داستان ضرب المثل های فارسی؛ کوه به کوه نمی‌رسه، آدم به آدم می‌رسه
3/5 - (11 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *