حرف هایی که کهنه نمی شوند ، نکته های مهم و شنیدنی از یزرگان
بهلول سرش را با پارچه ای بسته بود ، کسی پرسید چرا سرت را بسته[ادامه مطلب]
یه روز فلانی زنگ میزنه تاکسی تلفنی میگه آقا ماشین دارید ؟ میگه : بله[ادامه مطلب]
از یک نفر که با پا غذا درست می کرد پرسیدند : چرا با پا[ادامه مطلب]
ملا به همراه خرش در حال پیاده روی بود . مردی به او گفت :[ادامه مطلب]
من تعجب می کنم ، چطور روز روشن ، دو هیدروژن با یک اکسیژن ،[ادامه مطلب]
آبشار چیه ؟ هیچی ، به رودخونه ی دیواری میگن آبشار ![ادامه مطلب]
روزی شخصی در حضور بهلول بی ادبی کرد . او را ملامت نمود که شرط[ادامه مطلب]
روزی خلیفه به بهلول گفت : چرا شکر خدا را به جای نمی آوری ،[ادامه مطلب]
آدم پر حرف : وزن مغز او با وزن فهمش نسبت معکوس دارد .[ادامه مطلب]
این عکس که بر عکس خودم زیبا شد / تقدیم حضور حضرت والا شد[ادامه مطلب]
خاطرات خیلی عجیبند ؛ گاهی می خندیم به روزهایی که گریه می کردیم و گاهی[ادامه مطلب]
از بهلول پرسیدند کار عصا چیست ؟ گفت : این است که روزی هزار بار[ادامه مطلب]
ازحیف نون می پرسن اسم کوچیک فردوسی چیه؟ میگه : میدون .[ادامه مطلب]
به لاک پشتی می گویند که یک دروغ بگو! می گوید: دویدم و دویدم …!![ادامه مطلب]
آقا این گلابی های خانوادگی کیلویی چنده ؟ بذار سر جاش ، اون کدوئه ![ادامه مطلب]
واسه ی چی رفتی تو یخچال ؟ می خوام ببینم این چراغش واقعا خاموش میشه[ادامه مطلب]
شخصی به بهلول گفت : من متن کتاب را خواندم و چیزی نفهمیدم . بهلول[ادامه مطلب]
به فرشید یه کیوی نشون میدن ، میگن : این چیه ؟ میگه : این[ادامه مطلب]
صاحبخانه : آقا چرا دیروز نیامدید زنگ در خانه ما را درست کنید ؟ تعمیرکار[ادامه مطلب]
روزی خلیفه به بهلول گفت: چرا شکر خدای به جا ی نمی آری که تا[ادامه مطلب]
پزشکان اصطلاحاتی دارند که ما نمی فهمیم،ما دردهایی داریم که آنها نمی فهمند، نفهمی بد[ادامه مطلب]
رنجوری را سرکه هفت ساله تجویز کردند،از بهلول خواست. گفت: من دارم اما نمی دهم.[ادامه مطلب]