اشک دیده

t اشک دیده

اختصاصی نشریه اینترنتی نوجوان ها

ashoora-nojavanha

 

ای که سرخ جامه ترین لاله زار جاویدی

و بی کرانه ترین بحر عشق و عرفانی

تو از سلاله ی گل، از تبار دریایی

تو جلوه دارترین برگ سبز تاریخی

شهادت از تو ره و رسم زندگی آموخت

و عشق شاد و غزل خوان که در رکاب تو سوخت

نخست کس که به دریای خون شنا کردی

تو مرگ را به جوانمردی آشنا کردی

به سرو قامت تو روح عشق جاری شد

و مرگ در پی قد قامتت بهاری شد

شکوه حرمت وصل است حج نیمه تمام

گمان کنم که چنین تیر شوق جاری شد

ز عمق فاجعه پهنای آسمان ترسید

دل زمین و زمان از نگاهت لرزید

ز برق تیر سه شعبه درست پیدا بود

گلوی نازک شش ماهه خوب می فهمید

علم به دست علمدار تا ابد برپاست

و آب سرد و خجل سرافکنده ی زهراست

ز تشت کنج خرابه من یقین کردم

هنوز طفل سه ساله دختر باباست

منم گدای در خانه ات، پناهم ده

تهی است دست وجودم، کریم راهم ده

جز اشک دیده و سوز جگر ندارم هیچ

جواز کربلا را کنون براتم ده

یادداشت سردبیر:

به قلم خانم رقیه باغبان پور دبیر آموزشگاه های ناحیه سه شیراز

t اشک دیده
امتیاز به این نوشته
شاید به این مطلب هم علاقمند باشید
حکایتی از بوستان سعدی "شریک بدکار"

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *